رئیس جذاب من
میا : بله من و ا.ت و جنی میتونیم این کار رو انجام بدیم
ته : خوبه نظر تو چیه جونگ کوک ؟
کوک : منم موافقم پس خوبه جلسه به اتمام رسید همگی خسته نباشید
همه : و همچنین
( بعد از جلسه )
ویو ا.ت :
داشتیم به سمت اتاق هامون میرفتیم که آقای جئون یکدفعه روسو کرد به سمت من و گفت :
کوک : ا.ت لطفاً بیا داخل اتاقم باهات یه کاری دارم
ا.ت ( داخل ذهنش ) : خداااااااییااااااا بسم الله چیکار کردم یا خودا
ا.ت : چشم ( بسم الله رحمان رحیم سکته 🤣)
ویو ا.ت : داشتم میرفتم داخل اتاق که متوجه نگاه های سنگین همه روی خودم شدم اما یکدفعه میا گفت :
میا : اهممممم... نمی خوای برید سر کارتون... راستی جنی تو بیا با من تا روی پروژه کار کنیم
جنی : آه... باشه
ویو ا.ت :
رفتم داخل اتاق آقای جئون خیلی جذاب نشسته بود و من توی جذابیتش غرق بودم که یکدفعه گفت:
کوک : ا.ت نمی خوای بشینی؟
ا.ت : اوووو بله بله اهم ممنون خب کاری با من داشتید؟
کوک : خب اره ا.ت از روز اول که دیدمت خیلی مهربونه و خوب بودی
ا.ت : آها ممنون اما این یعنی چی ؟ (کنجکاو)
کوک : خب ... عاممم ... یعنی ... دوستت دارم میمیرم برات و عاشقتم (آخرش رو سریع گفت )
ا.ت : م... من ...هم همین طور ( در حال قرمز شدن )
ویو راوی گلتون :
کوک با این حرف ا.ت پرید بالا از خوشحالی و اومد طرف ا.ت و بهش گفت :
کوک : ممنون که هستی
ا.ت : ممنون از تو که بهم اعتراف کردید!
کوک : راستی می تونی باهام راحت باشی دیگه رسمی بودن لازم نیست
ا.ت : نه داخل شرکت رسمی و بعد بیرون شرکت عادی اما یه سوال من میتونم کوک صدات کنم ؟
کوک : البته این چه حرفیه عجقم
ا.ت : خنده
دوباره ی ویو راوی عزیز:
ا.ت و کوک داشتن با هم حرف میزدن که یدفعه میا با سرعت زیاد و سر پایین اومد داخل و گفت :
میا : ا.ت بدو بیا بهت نیاز داریم
اما سرس کرد بالا و جئون و دید
میا. : اوووو آقای جئون ببخشید در نزدم
کوک : نه مهم نیست راستی از الان شروع می کنید ؟
میا : بله
کوک : واقعا ا.ت باید بیاد
میا : بله برای چی نیاد
کوک تا اومد حرف بزنه ا.ت گفت :
ا.ت : بله باید برم
ا.ت بلند شد و به جئون تعظیم کرد اما در آخر به کوک چشمک زد
ویو کوک :
ا.ت بهم تعظیم کرد اما در آخر بهم چشمک زد وای خدا خیلی هر ذوق بهش چشمک زدم و رفت
ویو ا.ت :
من و میا داشتیم میرفتیم به سمت اتاق که یکدفعه میا پرسید :
میا : راستی آقای جئون چی گفت؟
ا.ت : چ...چی؟
میا: گفتم چی گفت نکنه اخراجت کرد ها؟
ا.ت : نه بابا در مورد کارهای شرکت بود( خنده ی مصنوعی )
میا : آها...خوبه...بیا رسیدیم
ویو ا.ت : داشتیم میرفتیم تو که...
.
.
.
.
شرط پارت بعد:
۵ کامنت
۳ لایک
۱۶ دنبال کننده
.
.
چرت ها خیلی کمه ها ببینم چه می کنید
.
.
.
راستی
نمیدونم چرا آنقدر دوست دارم جای حساس قطع کنم ( کرمه کرم 🤣🤣)
اره خلاصه که این پارت زیادی زیاد بود چون خیلی وقت بود نزاشته بودم ولی خدایی حال می کنید چه ادمین دارید با این که شرط ها نرسیده بود البته یکیش من براتون گذاشتم
ته : خوبه نظر تو چیه جونگ کوک ؟
کوک : منم موافقم پس خوبه جلسه به اتمام رسید همگی خسته نباشید
همه : و همچنین
( بعد از جلسه )
ویو ا.ت :
داشتیم به سمت اتاق هامون میرفتیم که آقای جئون یکدفعه روسو کرد به سمت من و گفت :
کوک : ا.ت لطفاً بیا داخل اتاقم باهات یه کاری دارم
ا.ت ( داخل ذهنش ) : خداااااااییااااااا بسم الله چیکار کردم یا خودا
ا.ت : چشم ( بسم الله رحمان رحیم سکته 🤣)
ویو ا.ت : داشتم میرفتم داخل اتاق که متوجه نگاه های سنگین همه روی خودم شدم اما یکدفعه میا گفت :
میا : اهممممم... نمی خوای برید سر کارتون... راستی جنی تو بیا با من تا روی پروژه کار کنیم
جنی : آه... باشه
ویو ا.ت :
رفتم داخل اتاق آقای جئون خیلی جذاب نشسته بود و من توی جذابیتش غرق بودم که یکدفعه گفت:
کوک : ا.ت نمی خوای بشینی؟
ا.ت : اوووو بله بله اهم ممنون خب کاری با من داشتید؟
کوک : خب اره ا.ت از روز اول که دیدمت خیلی مهربونه و خوب بودی
ا.ت : آها ممنون اما این یعنی چی ؟ (کنجکاو)
کوک : خب ... عاممم ... یعنی ... دوستت دارم میمیرم برات و عاشقتم (آخرش رو سریع گفت )
ا.ت : م... من ...هم همین طور ( در حال قرمز شدن )
ویو راوی گلتون :
کوک با این حرف ا.ت پرید بالا از خوشحالی و اومد طرف ا.ت و بهش گفت :
کوک : ممنون که هستی
ا.ت : ممنون از تو که بهم اعتراف کردید!
کوک : راستی می تونی باهام راحت باشی دیگه رسمی بودن لازم نیست
ا.ت : نه داخل شرکت رسمی و بعد بیرون شرکت عادی اما یه سوال من میتونم کوک صدات کنم ؟
کوک : البته این چه حرفیه عجقم
ا.ت : خنده
دوباره ی ویو راوی عزیز:
ا.ت و کوک داشتن با هم حرف میزدن که یدفعه میا با سرعت زیاد و سر پایین اومد داخل و گفت :
میا : ا.ت بدو بیا بهت نیاز داریم
اما سرس کرد بالا و جئون و دید
میا. : اوووو آقای جئون ببخشید در نزدم
کوک : نه مهم نیست راستی از الان شروع می کنید ؟
میا : بله
کوک : واقعا ا.ت باید بیاد
میا : بله برای چی نیاد
کوک تا اومد حرف بزنه ا.ت گفت :
ا.ت : بله باید برم
ا.ت بلند شد و به جئون تعظیم کرد اما در آخر به کوک چشمک زد
ویو کوک :
ا.ت بهم تعظیم کرد اما در آخر بهم چشمک زد وای خدا خیلی هر ذوق بهش چشمک زدم و رفت
ویو ا.ت :
من و میا داشتیم میرفتیم به سمت اتاق که یکدفعه میا پرسید :
میا : راستی آقای جئون چی گفت؟
ا.ت : چ...چی؟
میا: گفتم چی گفت نکنه اخراجت کرد ها؟
ا.ت : نه بابا در مورد کارهای شرکت بود( خنده ی مصنوعی )
میا : آها...خوبه...بیا رسیدیم
ویو ا.ت : داشتیم میرفتیم تو که...
.
.
.
.
شرط پارت بعد:
۵ کامنت
۳ لایک
۱۶ دنبال کننده
.
.
چرت ها خیلی کمه ها ببینم چه می کنید
.
.
.
راستی
نمیدونم چرا آنقدر دوست دارم جای حساس قطع کنم ( کرمه کرم 🤣🤣)
اره خلاصه که این پارت زیادی زیاد بود چون خیلی وقت بود نزاشته بودم ولی خدایی حال می کنید چه ادمین دارید با این که شرط ها نرسیده بود البته یکیش من براتون گذاشتم
۲.۳k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.