part2
#part2
حامی-میگم پناه بابا
الان که ماما نیس بریم یه دور بزنیم
پدردختری هاا بریم؟
وای بابا قربون خندت بشه
رفتیم یه دوری باماشین زدیم و برگشتیم
تازه داشت رامیرفت
خیلی بامزه بود
ساعت8بود
خبری ازغزل بود
یه زنگ بش زدم جوابی ندائ
لابد نشینیده
نشستم فیلم دیدم
دیگه ساعت9ونیم بود هیچ خبری ازش نبود
زنگ زدم بازم جواب نداد
دیگه نگرانش شدم
یه تکستی بهش دادم
-عزیزم کجایی چرا جواب نمیدی نگرانتم
همینطور عقربه جلو میرفت بهش زنگ میزدم اما جواب نمیداد
الان ساعت11 هم گوشیش خاموش شد نکه اتفاقی براش افتاده
باش حسابی نگرانش بود
یه زنگ به نفس زدم
بد چند بوق برداشت
نفس-الو سلام
حامی-چطوری خوبی بد موقعه زنگ نزدم که
نقس-ه اوکیه چیزی شده
حامی-ازغزل خبرداری
نفس-غزل نه امروز باهاش حرف نزدم
حامی-مگه باهم نرفتین خرید
نفس-نه
حامی-بم گفت باتو میاد خرید
الانم زنگ میزنم جواب میده گوشیش خاموش
نفس-یاخدا
حامی-یه زنگ به دوستاتون بزن
ببین خبری ازش دارن
نفس اوکی
حامی-منم میرم اکاهی
نفس-گوشی و قطع کردم
نگاهی به غزل کردم
غزل بخدا اینکاری که میکنی درست نیست
تویه بچه یهساله داری
غزل-نفس من تصمیم و گرفتم
توعم نمیتونی تغیرش بدی
نفس-نمیدونستم باید چیکار میکردم
حامی-نمیدونستم باید چیکارمیکردم
چندتا جایی که فکرمیکردم اونجاست رفتم
اما خبری ازش نبود
دلم نمیخواست همچین کاری کنم اما رفتم اگاهی
یه گزارشی نوشتم
تادنبالش بگردن
ساعت1بود
نفس زنگ زد
نفس-الو حامی خبری از غزل نشد
حامی-نه
اومدم آگاهی
ننفس-پناه کجاست
حامی-پیش من خوابه
نفس-کدوم اگاهی بگو بیام حداقل نفس و بیارم خوه
حامی-آگاهی...
نفس-رفتم دنبال پناه
سرراه یچی زم گرفتم جامی بخور
خدالعنتت که غزل اخه این چه کاریه داری میکنی
حامی-نفس اومد پناه برد
برام یچی گرفته بود بخورم
اما من نمیتونستم
قلبم داشت میومد تودهنم
غزل اخه کجایی تو
یبار دیگه زنگ زدم اماجواب نداد
داشتیم خفه میشدم
نشستم روصندلی
بغض داشت خفم میکرد
زمان نمگذشت
انگاراکسیژن هوا تموم شده بود
غزل کجایی تو..
.mylost#
#حامیم
حامی-میگم پناه بابا
الان که ماما نیس بریم یه دور بزنیم
پدردختری هاا بریم؟
وای بابا قربون خندت بشه
رفتیم یه دوری باماشین زدیم و برگشتیم
تازه داشت رامیرفت
خیلی بامزه بود
ساعت8بود
خبری ازغزل بود
یه زنگ بش زدم جوابی ندائ
لابد نشینیده
نشستم فیلم دیدم
دیگه ساعت9ونیم بود هیچ خبری ازش نبود
زنگ زدم بازم جواب نداد
دیگه نگرانش شدم
یه تکستی بهش دادم
-عزیزم کجایی چرا جواب نمیدی نگرانتم
همینطور عقربه جلو میرفت بهش زنگ میزدم اما جواب نمیداد
الان ساعت11 هم گوشیش خاموش شد نکه اتفاقی براش افتاده
باش حسابی نگرانش بود
یه زنگ به نفس زدم
بد چند بوق برداشت
نفس-الو سلام
حامی-چطوری خوبی بد موقعه زنگ نزدم که
نقس-ه اوکیه چیزی شده
حامی-ازغزل خبرداری
نفس-غزل نه امروز باهاش حرف نزدم
حامی-مگه باهم نرفتین خرید
نفس-نه
حامی-بم گفت باتو میاد خرید
الانم زنگ میزنم جواب میده گوشیش خاموش
نفس-یاخدا
حامی-یه زنگ به دوستاتون بزن
ببین خبری ازش دارن
نفس اوکی
حامی-منم میرم اکاهی
نفس-گوشی و قطع کردم
نگاهی به غزل کردم
غزل بخدا اینکاری که میکنی درست نیست
تویه بچه یهساله داری
غزل-نفس من تصمیم و گرفتم
توعم نمیتونی تغیرش بدی
نفس-نمیدونستم باید چیکار میکردم
حامی-نمیدونستم باید چیکارمیکردم
چندتا جایی که فکرمیکردم اونجاست رفتم
اما خبری ازش نبود
دلم نمیخواست همچین کاری کنم اما رفتم اگاهی
یه گزارشی نوشتم
تادنبالش بگردن
ساعت1بود
نفس زنگ زد
نفس-الو حامی خبری از غزل نشد
حامی-نه
اومدم آگاهی
ننفس-پناه کجاست
حامی-پیش من خوابه
نفس-کدوم اگاهی بگو بیام حداقل نفس و بیارم خوه
حامی-آگاهی...
نفس-رفتم دنبال پناه
سرراه یچی زم گرفتم جامی بخور
خدالعنتت که غزل اخه این چه کاریه داری میکنی
حامی-نفس اومد پناه برد
برام یچی گرفته بود بخورم
اما من نمیتونستم
قلبم داشت میومد تودهنم
غزل اخه کجایی تو
یبار دیگه زنگ زدم اماجواب نداد
داشتیم خفه میشدم
نشستم روصندلی
بغض داشت خفم میکرد
زمان نمگذشت
انگاراکسیژن هوا تموم شده بود
غزل کجایی تو..
.mylost#
#حامیم
۴.۲k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.