چند روز پیش رفتم خرید یه خانوم مُسن با نوه اش اومد تو مغا
چند روز پیش رفتم خرید یه خانوم مُسن با نوه اش اومد تو مغازه دنبال کیک پونصد تومنی بود طفلک نمیدونست دیگه کیک پونصدی تو این مملکت نیست و همه چی گرون شده ...
هر چی برمیداشت قیمت میپرسید فروشنده میگفت اون دو تومنه اون سه تومنه خانومه هم بیچاره کیک رو میذاشت سر جاش دنبال یه کوچیکتر میگشت
من سریع دو تا کیک برداشتم دادم به خانومه گفتم اینا پونصده
مغازه دار خنگ هم هی میگفت نه اون دو و پونصده!
من هی چشمک میزدم که بفهمه من حساب میکنم طرف دوزاری اش کج بود
خانومه هزار تومن داد و رفت و من بقیه اش رو دادم به مغازه دار
اومدم بیرون و بغضم گرفت که حالا این یه نفر شرمنده نوه اش نشد چند تا مادر و مادر بزرگ و پدر و پدربزرگ باید بخاطر یه سری دزد و مسئول بی لیاقت خجالت زده بشن.
خدا رحم کنه به قشر فقیر و کارگر تو این اوضاع #صدای_کارگرها_باشیم 🌹
تا توانی به جهان حاجت محتاجان کن
به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی ❤ ️
هر چی برمیداشت قیمت میپرسید فروشنده میگفت اون دو تومنه اون سه تومنه خانومه هم بیچاره کیک رو میذاشت سر جاش دنبال یه کوچیکتر میگشت
من سریع دو تا کیک برداشتم دادم به خانومه گفتم اینا پونصده
مغازه دار خنگ هم هی میگفت نه اون دو و پونصده!
من هی چشمک میزدم که بفهمه من حساب میکنم طرف دوزاری اش کج بود
خانومه هزار تومن داد و رفت و من بقیه اش رو دادم به مغازه دار
اومدم بیرون و بغضم گرفت که حالا این یه نفر شرمنده نوه اش نشد چند تا مادر و مادر بزرگ و پدر و پدربزرگ باید بخاطر یه سری دزد و مسئول بی لیاقت خجالت زده بشن.
خدا رحم کنه به قشر فقیر و کارگر تو این اوضاع #صدای_کارگرها_باشیم 🌹
تا توانی به جهان حاجت محتاجان کن
به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی ❤ ️
۲.۱k
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.