رابطه اجباری (پارت ۱۴)
یهو دیدم داره لبامو میک میزنه منم دستامو دورش حلقه
کردم و بوسیدمش....
کوک: میخای بریم پایین فیلم ببینیم
ذهن ا/ت
چرا یهو انقدر مهربون شد نکنه.... نه نه بهتره به چیزای خوب
فکر کنم
ا/ت: باشه
ا/ت رو بغل کردم بعد رفتم از تو کمد یه لباس اوردم و تنهش کردم (عکسشو میزارم)
کوک: خیلی کیوت شدی
ا/ت:....
بغلش کردم و بردمش پایین
کوک: فیلمش چه ژانری باشه؟
ا/ت: خاک بر سری 🤣
کوک: جدی
ا/ت: آره جدی
کوک: باشه
فیلم را گذاشتند و نگاه کردند وسط هاش وقتی به قسمت های خاک بر سری اش رسید من با حالت منحرفانه نگاهش کردم
ا/ت: چیهچرا این شکلی زل زدی به من؟
کوک:...... اممممم برم خوراکی بیارم؟
ا/ت: اره
ویو ا/ت
تا رفت گوشیه کوک رو ورداشتم رفتم اتاق درو قفل کردم
ا/ت: الو؟
تهیونگ: ا/ت؟
ا/ت: اره خودمم خوبی؟
تهیونگ: اره ببینم کوک که اذیتت نکرده
ا/ت: نه گوش کن تورو خدا بیا منو با خودت ببر من اینجارو دوست ندارم
تهیونگ: باشه ببین عزیزم دوساعت دیگه من با بادیگار ها میریزیم اونجا منتظر باش
ا/ت: باش
ادامه دارد.....
کردم و بوسیدمش....
کوک: میخای بریم پایین فیلم ببینیم
ذهن ا/ت
چرا یهو انقدر مهربون شد نکنه.... نه نه بهتره به چیزای خوب
فکر کنم
ا/ت: باشه
ا/ت رو بغل کردم بعد رفتم از تو کمد یه لباس اوردم و تنهش کردم (عکسشو میزارم)
کوک: خیلی کیوت شدی
ا/ت:....
بغلش کردم و بردمش پایین
کوک: فیلمش چه ژانری باشه؟
ا/ت: خاک بر سری 🤣
کوک: جدی
ا/ت: آره جدی
کوک: باشه
فیلم را گذاشتند و نگاه کردند وسط هاش وقتی به قسمت های خاک بر سری اش رسید من با حالت منحرفانه نگاهش کردم
ا/ت: چیهچرا این شکلی زل زدی به من؟
کوک:...... اممممم برم خوراکی بیارم؟
ا/ت: اره
ویو ا/ت
تا رفت گوشیه کوک رو ورداشتم رفتم اتاق درو قفل کردم
ا/ت: الو؟
تهیونگ: ا/ت؟
ا/ت: اره خودمم خوبی؟
تهیونگ: اره ببینم کوک که اذیتت نکرده
ا/ت: نه گوش کن تورو خدا بیا منو با خودت ببر من اینجارو دوست ندارم
تهیونگ: باشه ببین عزیزم دوساعت دیگه من با بادیگار ها میریزیم اونجا منتظر باش
ا/ت: باش
ادامه دارد.....
۱۱۰.۵k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.