تک پارتی جیمین
تک پارتی جیمین وقتی حامله ای و بچتون دختره
جیمین
جیمین ویو:خب از اون جایی که ات حامله هست و زیاد هوس موچی میکنه خواستم برای خودش و دختر کوچولوم موچی درست کنم ات خواب بود...از اونجایی که میدونستم ات عاشق توت فرنگی و شکلات بود خواستم براش با دو تا طعم مختلف درست کنم. یکیش توت فرنگی یکی دیگش شکلاتی مطمئنم میاد...فقط میترسم رنگ خوراکی اذیتش کنه بخاطر همین باید رنگا رو خودم درست کنم برای خب برای توت فرنگی آب توت فرنگی رو میگیرم برای شکلات هم که پودر شکلات بهش میزنم خب حله بریم درست کنیم
ات ویو:از خواب بیدار شدم دیدم یه صدا هایی از آشپزخونه میاد رفتم پایین دیدم جیمین داره آشپزی میکنه خواستم کارشو نگاه کنم بخاطر همین ساکت یه جا نشستم و به کارای کیوت جیمین نگاه میکردم...آخه چقدر یه بشر میتونه کیوت باشه
جیمین:خب اینم از این خیلی عالی شد....امیدوار ات خوشش بیاد...امیدوارم دختر کوچولومون هم خوشش بیاد
که یهو چشم جیمین به ات میوفته
جیمین:بهبه سلام خانوم خانوما از کی اینجا نشسته بودی؟!
ات:همین الانا اومدم...اوم داشتی چیکار میکردی؟!
جیمین:برای دختر کوچولومون و تو موچی درست میکردم...برو رو مبل بشین الان حاضر میشه میارم
ات:جیمین خیلی خوبه که تو رو دارم مرسی از اینکه همیشه پیشم هستی
جیمین پیشونی ات رو بوس میکنه و میگه
جیمین:این منم که از تو باید ممنون باشم که اومدی تو زندگیم و بهتر از اون داری برام یه کوچولو مثل خودت میاری این بهترین هدیه برای منه
ات میخنده و متقابل جیمین رو میبوسه
و داستان زندگی اونا ها ادامه داره
امیدوارم خوشتون اومده باشه🤍
جیمین
جیمین ویو:خب از اون جایی که ات حامله هست و زیاد هوس موچی میکنه خواستم برای خودش و دختر کوچولوم موچی درست کنم ات خواب بود...از اونجایی که میدونستم ات عاشق توت فرنگی و شکلات بود خواستم براش با دو تا طعم مختلف درست کنم. یکیش توت فرنگی یکی دیگش شکلاتی مطمئنم میاد...فقط میترسم رنگ خوراکی اذیتش کنه بخاطر همین باید رنگا رو خودم درست کنم برای خب برای توت فرنگی آب توت فرنگی رو میگیرم برای شکلات هم که پودر شکلات بهش میزنم خب حله بریم درست کنیم
ات ویو:از خواب بیدار شدم دیدم یه صدا هایی از آشپزخونه میاد رفتم پایین دیدم جیمین داره آشپزی میکنه خواستم کارشو نگاه کنم بخاطر همین ساکت یه جا نشستم و به کارای کیوت جیمین نگاه میکردم...آخه چقدر یه بشر میتونه کیوت باشه
جیمین:خب اینم از این خیلی عالی شد....امیدوار ات خوشش بیاد...امیدوارم دختر کوچولومون هم خوشش بیاد
که یهو چشم جیمین به ات میوفته
جیمین:بهبه سلام خانوم خانوما از کی اینجا نشسته بودی؟!
ات:همین الانا اومدم...اوم داشتی چیکار میکردی؟!
جیمین:برای دختر کوچولومون و تو موچی درست میکردم...برو رو مبل بشین الان حاضر میشه میارم
ات:جیمین خیلی خوبه که تو رو دارم مرسی از اینکه همیشه پیشم هستی
جیمین پیشونی ات رو بوس میکنه و میگه
جیمین:این منم که از تو باید ممنون باشم که اومدی تو زندگیم و بهتر از اون داری برام یه کوچولو مثل خودت میاری این بهترین هدیه برای منه
ات میخنده و متقابل جیمین رو میبوسه
و داستان زندگی اونا ها ادامه داره
امیدوارم خوشتون اومده باشه🤍
۱۴.۹k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.