پارت = ۵۰
تقاص دوستی
دست کوک رو از دور کمرم باز کردم و پاشدم .
+حس میکنم یکم زوده ، حالا بهش فکر میکنیم .
+میرم دست شویی .
از سالن خارج شدم و رفتم سمت دستشویی ارو باز کردم و به اینه نگاه کردم .
+نکنه واقعا باردار شم .
نه، نه این اتفاق نمیوفته ، همین مونده اون بچه رو هم بدبخت کنم .
صورتمو خیس کردم تا اینکه صدای در اومد .سرمو بردم بالا و با حالت کسل گفتم .
+تو دستشویی هم مارو ول نمیکنی ، بکش بیرون دیگه.
اومد تو و درو بست .
_حداقل میتونی جلوی بابات بهتر رفتار کنی جئون اوا .
به حالت مسخره خندیدم .
اومد پشست سرم و دم گوشم زمزمه کرد .
_درست رفتار کن دختر خوب ، اینجوری ددی هم ازت راضیه .
رفت سمت در و بازش کرد و دم در وایساد تا من اول برم .
_داداشتم مثل خودت رفتار بلند نیست نه ؟
چیزی نگفتم ولی توی دلم میگفتم :به کسی ربط نداره از خدامه مثل داداشم باشم .
+موندم تو به کی رفتی ؟
و رفتم بیرون و به طرف سالن حرکت کردم .
وقت ناحار بود پس دور میز نشسته بودیم جیهوب کنارم نشسته بود و به چشام زول زده بود .
+اتفاقی افتاده ؟
~نه فقط ، حس میکنم اینجارو دوست نداری ، این اون چیزی نبود که تو میخواستی .
با اطمینان دستمو روی دوشش گذاشتم .
+مطمئن باش اگه چیزی شد اول به تو میگم .
ولی این موضوع رو بهش نگفته بودم ، من سر قولم زده بودم . متاسفم جیهوب 😔.
ادامه دارد.....
دست کوک رو از دور کمرم باز کردم و پاشدم .
+حس میکنم یکم زوده ، حالا بهش فکر میکنیم .
+میرم دست شویی .
از سالن خارج شدم و رفتم سمت دستشویی ارو باز کردم و به اینه نگاه کردم .
+نکنه واقعا باردار شم .
نه، نه این اتفاق نمیوفته ، همین مونده اون بچه رو هم بدبخت کنم .
صورتمو خیس کردم تا اینکه صدای در اومد .سرمو بردم بالا و با حالت کسل گفتم .
+تو دستشویی هم مارو ول نمیکنی ، بکش بیرون دیگه.
اومد تو و درو بست .
_حداقل میتونی جلوی بابات بهتر رفتار کنی جئون اوا .
به حالت مسخره خندیدم .
اومد پشست سرم و دم گوشم زمزمه کرد .
_درست رفتار کن دختر خوب ، اینجوری ددی هم ازت راضیه .
رفت سمت در و بازش کرد و دم در وایساد تا من اول برم .
_داداشتم مثل خودت رفتار بلند نیست نه ؟
چیزی نگفتم ولی توی دلم میگفتم :به کسی ربط نداره از خدامه مثل داداشم باشم .
+موندم تو به کی رفتی ؟
و رفتم بیرون و به طرف سالن حرکت کردم .
وقت ناحار بود پس دور میز نشسته بودیم جیهوب کنارم نشسته بود و به چشام زول زده بود .
+اتفاقی افتاده ؟
~نه فقط ، حس میکنم اینجارو دوست نداری ، این اون چیزی نبود که تو میخواستی .
با اطمینان دستمو روی دوشش گذاشتم .
+مطمئن باش اگه چیزی شد اول به تو میگم .
ولی این موضوع رو بهش نگفته بودم ، من سر قولم زده بودم . متاسفم جیهوب 😔.
ادامه دارد.....
۲.۵k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.