پارت 2
داشتم با فاصله با اون دختره راه میرفتم ک دیدمش اون پسره عوضی دارع سعی میکنه ا.ت رو لمس کنه
اول خاستم از جفتش رد بشم ولی وقتی دیدم میخواد بزور ببوستش و ا.ت دارع بزور ردش میکنه و تقلا میکنه ی لحظه خون جلوی چشمام رو گرفت
یقه هان رو گرفتم و از ا.ت جداش کردم و تا جا داشت کتکش زدم
ا.ت ویو:
هر کاری میکردم ازم جدا نمیشد
ک یهو جیمین اومد و باهم درگیر شدن
هان روی زمین افتاده بود و جیمین با مشت صورتش رو هدف میگرفت
از صورت هردو خون میومد منم داشتم بی وقفه گریه میکردم ک هان پا به فرار گذاشت
جیمین بی حال روی زمین افتاد سریع ب سمت جیمین رفتم از گوشه لبش داشت خون میومد و پاش رو گرفته بود
کنارش نشستم و
(ا.ت:+ جیمین:_)
+هق هق درد داری؟
_.....
+تو نباید بخاطر من خودت رو درگیر میکردی هق هق..
،،،، جیمین از درد نای حرف زدن نداشت
+کجات درد هق درد میکنه؟
جیمین بلند شد ک بره اما درد پاش شدید تر شد
رفتم کنارش و دستش رو انداختم دور گردنم و بخودم تکیش دادم ک باتعجب بهم نگاه کرد
+ هق نمیتونم همینطور هق همینطور رهات کنم تو بخاطر من اینجور شدی(گریه)
رسیدیم در خونه جیمین
_دیگه برو خونه خانوادت نگرانت میشن(با سردی)
+نمیخوام کمکت میکنم تا بری بالا
کمکش کردم و رسیدم جیمین درو باز کرد و رفتیم تو
کسی خونه نبود
کمک جیمین کردم تا بشینه روی کاناپه
+جعبه کمک های اولیه کجاس؟
_اونجا
اومدم کنار جیمین نشستم تا خون روی لبش رو پاک کنم
جیمین ویو:
_ای... اییییی
دستش رو گرفتم و....
________________________________________
بچه ها امشب پارت بعدش هم میزارم ولی خب خودم میدونم بد شده ب روم نیارین 𖨆💔🥲
اول خاستم از جفتش رد بشم ولی وقتی دیدم میخواد بزور ببوستش و ا.ت دارع بزور ردش میکنه و تقلا میکنه ی لحظه خون جلوی چشمام رو گرفت
یقه هان رو گرفتم و از ا.ت جداش کردم و تا جا داشت کتکش زدم
ا.ت ویو:
هر کاری میکردم ازم جدا نمیشد
ک یهو جیمین اومد و باهم درگیر شدن
هان روی زمین افتاده بود و جیمین با مشت صورتش رو هدف میگرفت
از صورت هردو خون میومد منم داشتم بی وقفه گریه میکردم ک هان پا به فرار گذاشت
جیمین بی حال روی زمین افتاد سریع ب سمت جیمین رفتم از گوشه لبش داشت خون میومد و پاش رو گرفته بود
کنارش نشستم و
(ا.ت:+ جیمین:_)
+هق هق درد داری؟
_.....
+تو نباید بخاطر من خودت رو درگیر میکردی هق هق..
،،،، جیمین از درد نای حرف زدن نداشت
+کجات درد هق درد میکنه؟
جیمین بلند شد ک بره اما درد پاش شدید تر شد
رفتم کنارش و دستش رو انداختم دور گردنم و بخودم تکیش دادم ک باتعجب بهم نگاه کرد
+ هق نمیتونم همینطور هق همینطور رهات کنم تو بخاطر من اینجور شدی(گریه)
رسیدیم در خونه جیمین
_دیگه برو خونه خانوادت نگرانت میشن(با سردی)
+نمیخوام کمکت میکنم تا بری بالا
کمکش کردم و رسیدم جیمین درو باز کرد و رفتیم تو
کسی خونه نبود
کمک جیمین کردم تا بشینه روی کاناپه
+جعبه کمک های اولیه کجاس؟
_اونجا
اومدم کنار جیمین نشستم تا خون روی لبش رو پاک کنم
جیمین ویو:
_ای... اییییی
دستش رو گرفتم و....
________________________________________
بچه ها امشب پارت بعدش هم میزارم ولی خب خودم میدونم بد شده ب روم نیارین 𖨆💔🥲
۲۸.۷k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.