P19
+اره میدونم مواظبی اما دنیای بیرون برای ما خون اشاما خطرناک تر از چیزیھ کھ فکرشو کنی کوک، جونگکوک سرشو تکون داد و بعد گفت +ولی اگھ تنھا راه شکستن طلسم اینھ من ھرکاری حاضرم بکنم. لبخندی دندون نما زد و موھامو بھم ریخت. +حالا ِکی باید بریم؟با چی باید بریم؟ دستمو رو چمنا کشیدم و خنکیشون کف دستمو قلقک داد.
بھ اسمون نگاه کردم و گفتم
+فردا حرکت میکنیم.....صبح زود،دلم نمیخواد اون عجوزه بفھمھ چیزی!خون لازم نیست با خودمون ببریم.حیوون شکار میکنیم و از خونشون استفاده میکنیم.
جونگکوک ھم بھ اسمون نگاه کرد و ھیجان زده گفت +خیلی وقتھ حیوون شکار نکردم....نیاز بھ تغییر شکل ھست؟ با جدیت بھش نگاه کردم +صد در صد!ھر چیزی ممکنھ اتفاق بیوفتھ....شاید حتی لازم بشھ خون اشام درونتو بیدار کنی. جونگکوک نیشخندی زد و دندون نیشش بیرون اومد.
زبونشو رو دندونش کشید +من بدجوری عاشق این کارم! با تعجب بھش خیره شده بودم،فکرشو نمیکردم بتونھ تو این سن خون اشامشو بیدار کرده باشھ. جونگکوک یھو بھ حالت کیوتش برگشت و اخم کرد +چیشد تھ؟ با دستام صورتشو قاب گرفتم +میدونی چیھ جئون؟؟؟با دیدن تو بھم ثابت شد کھ ادما میتونن دو شخصیت تو بدنشون داشتھ باشن کھ کاملا مخالف ھمن! جوری دستمو رو لپاش فشار میدادم کھ لباش غنچھ شده بود بھ سختی گفت
+خوب ححالا. موشھ وولم کونی؟ بھ لحن بامزه اش خندیدم و نوک بینیشو بوس کردم. وقتی دستمو برداشتم لپشو ماساژ داد +انگار خمیر کیکم اینجوری فشارم میدی! +نھ تو وانیلی لیسی بھ لبم زدم زدم +دقیقا شیرین و خوشبو و نرم جونگکوک جلوی چشماشو گرف +یااا...بس کن! +خجالت نکش کوک....ما قراره باخم زندگی کنیم
دستاشو از ھم فاصلھ داد و با لبخند نگام کرد +منتظر اون روزم کیم
بھ اسمون نگاه کردم و گفتم
+فردا حرکت میکنیم.....صبح زود،دلم نمیخواد اون عجوزه بفھمھ چیزی!خون لازم نیست با خودمون ببریم.حیوون شکار میکنیم و از خونشون استفاده میکنیم.
جونگکوک ھم بھ اسمون نگاه کرد و ھیجان زده گفت +خیلی وقتھ حیوون شکار نکردم....نیاز بھ تغییر شکل ھست؟ با جدیت بھش نگاه کردم +صد در صد!ھر چیزی ممکنھ اتفاق بیوفتھ....شاید حتی لازم بشھ خون اشام درونتو بیدار کنی. جونگکوک نیشخندی زد و دندون نیشش بیرون اومد.
زبونشو رو دندونش کشید +من بدجوری عاشق این کارم! با تعجب بھش خیره شده بودم،فکرشو نمیکردم بتونھ تو این سن خون اشامشو بیدار کرده باشھ. جونگکوک یھو بھ حالت کیوتش برگشت و اخم کرد +چیشد تھ؟ با دستام صورتشو قاب گرفتم +میدونی چیھ جئون؟؟؟با دیدن تو بھم ثابت شد کھ ادما میتونن دو شخصیت تو بدنشون داشتھ باشن کھ کاملا مخالف ھمن! جوری دستمو رو لپاش فشار میدادم کھ لباش غنچھ شده بود بھ سختی گفت
+خوب ححالا. موشھ وولم کونی؟ بھ لحن بامزه اش خندیدم و نوک بینیشو بوس کردم. وقتی دستمو برداشتم لپشو ماساژ داد +انگار خمیر کیکم اینجوری فشارم میدی! +نھ تو وانیلی لیسی بھ لبم زدم زدم +دقیقا شیرین و خوشبو و نرم جونگکوک جلوی چشماشو گرف +یااا...بس کن! +خجالت نکش کوک....ما قراره باخم زندگی کنیم
دستاشو از ھم فاصلھ داد و با لبخند نگام کرد +منتظر اون روزم کیم
۲.۲k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.