پارت پنجم
رن نشسته بود جلوی تلویزیون و یه قهوه هم واسه خودش درست کرده بود .
برگشت سمت ما و گفت
رن_ خب اگه حرفهای خصوصیتون تموم شد به من بگین که چرا تویه خونه زندگی میکنین
من_ یاااا گفتم که نامزدمه
سهون_ همینی که این میگه
یه چشم غره ی ریزی به سهون رفتم .
رن _ که اینطور من میرم سر کار
من_ باشه اوپا مراقب خودت باش
سهون_ ببخشید میتونم بپرسم کارتون چیه ؟؟
رن _ فکر نکنم به شما مربوط باشه
رن وسایلاشو جمع کرد و رفت . منم رفتم تو اتاقم و سهون هم رفت تو اتاق مهمان .
سهون_________________________________
مرتیکه فکر کرده کیه «فکر نکنم به شما مربوط باشه» انگار رییس جمهوری چیزیه .
دوباره یه شماره ناشناس زنگ زد .
صدا _ وقتت کم کم داره تموم میشه
من_ انقدر زنگ نزن هشدار بده من موادا رو بر نداشتم
صدا _ خب بگو ببینم دوست داری نفر بعدی که میاد اینجا کی باشه؟؟؟ چانیول یا بکهیون یا شایدم لوهان .
وای حالا چیکار کنم .من تنهایی چجوری موادا رو براش جور کنم آخه . تازه اون اگه ....اگه ..بلایی سر بچه ها بیاره چی .
من_ دستت بهشون نمیخوره فهمیدی؟؟ یوهان اگه انگشت لعنتیت به یکی از بچه ها بخوره زندت نمی ذارم فهمیدی؟؟
یوهان_ وای ترسیدم
و با یه خنده وحشتناک قطع کرد .
بعد از قطع کردن اون ناخودآگاه زدم زیر گریه .گیج بودم نمی دونستم باید چیکار کنم . اگه به بقیه صدمه بزنه چی ؟؟ اگه حتی ...حتی بکشتشون....
دارم از دلشوره میمیرم . خودم جمع و جور کردم و به سوهو هیونگ زنگ زدم .
سوهو_ الو؟؟
_......
سوهو_ شما؟؟؟جواب بدین لطفاً
من_ هیونگ منم
سوهو_ س..سه....سهون.....خ...خودتی تو..تو... س...سالمی.....
امیدوارم خوشتون بیاد 💕
لایک و کامنت یادت نره لاولی ❤️
برگشت سمت ما و گفت
رن_ خب اگه حرفهای خصوصیتون تموم شد به من بگین که چرا تویه خونه زندگی میکنین
من_ یاااا گفتم که نامزدمه
سهون_ همینی که این میگه
یه چشم غره ی ریزی به سهون رفتم .
رن _ که اینطور من میرم سر کار
من_ باشه اوپا مراقب خودت باش
سهون_ ببخشید میتونم بپرسم کارتون چیه ؟؟
رن _ فکر نکنم به شما مربوط باشه
رن وسایلاشو جمع کرد و رفت . منم رفتم تو اتاقم و سهون هم رفت تو اتاق مهمان .
سهون_________________________________
مرتیکه فکر کرده کیه «فکر نکنم به شما مربوط باشه» انگار رییس جمهوری چیزیه .
دوباره یه شماره ناشناس زنگ زد .
صدا _ وقتت کم کم داره تموم میشه
من_ انقدر زنگ نزن هشدار بده من موادا رو بر نداشتم
صدا _ خب بگو ببینم دوست داری نفر بعدی که میاد اینجا کی باشه؟؟؟ چانیول یا بکهیون یا شایدم لوهان .
وای حالا چیکار کنم .من تنهایی چجوری موادا رو براش جور کنم آخه . تازه اون اگه ....اگه ..بلایی سر بچه ها بیاره چی .
من_ دستت بهشون نمیخوره فهمیدی؟؟ یوهان اگه انگشت لعنتیت به یکی از بچه ها بخوره زندت نمی ذارم فهمیدی؟؟
یوهان_ وای ترسیدم
و با یه خنده وحشتناک قطع کرد .
بعد از قطع کردن اون ناخودآگاه زدم زیر گریه .گیج بودم نمی دونستم باید چیکار کنم . اگه به بقیه صدمه بزنه چی ؟؟ اگه حتی ...حتی بکشتشون....
دارم از دلشوره میمیرم . خودم جمع و جور کردم و به سوهو هیونگ زنگ زدم .
سوهو_ الو؟؟
_......
سوهو_ شما؟؟؟جواب بدین لطفاً
من_ هیونگ منم
سوهو_ س..سه....سهون.....خ...خودتی تو..تو... س...سالمی.....
امیدوارم خوشتون بیاد 💕
لایک و کامنت یادت نره لاولی ❤️
۸.۰k
۰۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.