زندگی مخفی ادامه پارت هشت
بچه ها اومدن خونه من لباس مرتبی پوشیدم و غذا رو آماده کردم هوسوک بعد از ظهر حدود ساعت ۲. یا ۳ رفت بیمارستان
الان ساعت ۶ بود از وقتی که اون رفت غذا رو آماده کردم پاستا با سیب زمینی سرخ
و میز رو خیلی قشنگ برای ۵ نفر آماده کردم چون جین هم گفت میاد
با شنیدن صدای آیفون مثل فنر از جام پریدم و رفتم درو باز کردم جیسو و جیمین و جین باهم اومدن
جیمین با لبخند گفت:سلام شوگا
و پرید بغلم
منم چون دلم خیلی خیلی خیلی خیلی براش تنگ شده بود محکم بغلش کردم
حدود یه دقیقه بعد
جیسو با عصبانیت داد زد: باشه بابا حالا خوبه فقط دو روز ندیدش
حالا بزار ما بیایم تو بعد کل شب همو بغل کنید
منو جیمین لبخند زدیم و از هم جدا شدیم
نمیدونم با اینکه رزی تو کما بود حال همه خوب بود
جیمین دستی تو سرش کشید :خب یونگی بشین تا یه چیزی راجب رز بهت بگم
من بودن هیچ مکثی سر مبل نشستم و نشون دادم تمام حواسم به جیمینه
جیمین ادامه داد:خب رزی....رزی ....به هوش اومده
و بعد پرید بغلم من تو شوک بودم یعنی واقعا رزی به هوش اومده پس دلیل شادیشون و آمدن خونه همین بود
بعد از نیم ساعت تهیونگ رسید خونه مثل موش آب کشیده شده بود از سر تا پا خیس بود
رفت تو اتاقش لباسشو عوض کرد و به ما پیوست
کل شب رو گپ زدیم و گفتیمو خندیدیم
قافل از اینکه آینده سختی در انتظار داریم
..................................................................
#زندگی_مخفی
توضیحات
سن تمام شخصیت های اصلی
جنی ۲۶
نامجون ۲۸
تهیونگ ۲۶
جونگ کوک ۲۴
لیسا ۲۵
رزی ۲۰
جیمین ۱۸
جی هوپ ۲۲
یونگی ۲۱
جیسو۲۸
جین ۳۰
شخصیت های فرعی
آسا ۲۴
و شخصیت ها اضافه می شود
الان ساعت ۶ بود از وقتی که اون رفت غذا رو آماده کردم پاستا با سیب زمینی سرخ
و میز رو خیلی قشنگ برای ۵ نفر آماده کردم چون جین هم گفت میاد
با شنیدن صدای آیفون مثل فنر از جام پریدم و رفتم درو باز کردم جیسو و جیمین و جین باهم اومدن
جیمین با لبخند گفت:سلام شوگا
و پرید بغلم
منم چون دلم خیلی خیلی خیلی خیلی براش تنگ شده بود محکم بغلش کردم
حدود یه دقیقه بعد
جیسو با عصبانیت داد زد: باشه بابا حالا خوبه فقط دو روز ندیدش
حالا بزار ما بیایم تو بعد کل شب همو بغل کنید
منو جیمین لبخند زدیم و از هم جدا شدیم
نمیدونم با اینکه رزی تو کما بود حال همه خوب بود
جیمین دستی تو سرش کشید :خب یونگی بشین تا یه چیزی راجب رز بهت بگم
من بودن هیچ مکثی سر مبل نشستم و نشون دادم تمام حواسم به جیمینه
جیمین ادامه داد:خب رزی....رزی ....به هوش اومده
و بعد پرید بغلم من تو شوک بودم یعنی واقعا رزی به هوش اومده پس دلیل شادیشون و آمدن خونه همین بود
بعد از نیم ساعت تهیونگ رسید خونه مثل موش آب کشیده شده بود از سر تا پا خیس بود
رفت تو اتاقش لباسشو عوض کرد و به ما پیوست
کل شب رو گپ زدیم و گفتیمو خندیدیم
قافل از اینکه آینده سختی در انتظار داریم
..................................................................
#زندگی_مخفی
توضیحات
سن تمام شخصیت های اصلی
جنی ۲۶
نامجون ۲۸
تهیونگ ۲۶
جونگ کوک ۲۴
لیسا ۲۵
رزی ۲۰
جیمین ۱۸
جی هوپ ۲۲
یونگی ۲۱
جیسو۲۸
جین ۳۰
شخصیت های فرعی
آسا ۲۴
و شخصیت ها اضافه می شود
۲.۵k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.