چند پارتی کوک پارت 1

امروز قرار بود با جونگ کوک بریم خرید
یه هفته‌س بهم قول داده که امروزو بریم خرید و باهم خوش بگذرونیم.
این اواخر سرش خیلی شلوغ بوده به خاطر همین خیلی کم همو می دیدیم یه پاش کره بود یه پاش آمریکا.
البته خب بایدم همه ی تلاششو میکرد و من مطمئنم که موفق میشه.
قراره که چند روز دیگه البومش منتشر شه.
من به همه اهنگاش گوش دادم،معرکه بودننننن
الکی که نیس کوک خودمههههه(برووووووووو)
و اینم بگم
پشت هر مرد موفقی زن موفقی هست😌(اینو عاااره ولی اتتت...چی بگم)
خلاااااصه امیدوارم که این البومشم مثه البوم قبلی ری اکت های مثبتی بگیره ،چون خوشحالی کوکی خوشحالی منم هس🙃
____________

موقع رفتن به خرید:(_کوک/+ات)
_عشقمممم حاضر شدی بریم دیر شددد😀(در زدن به اتاق ات و وارد شدن)
+اومدم بزار اینو ...(داشته رژ میزده خانوم)
*کوک ات را از پشت ارام بغل کرد*
+جونگ کوک چیکار میکنی !*رژ ات خراب شد از خط زده شد بیرون ،منظورمو بگیرین تروخدا ادبیاتم ضعیف شده*
_خب ببخشید بیا*از ات جدا شد*
+ببخشید نمیخاد به جاش بیا درستش کن!🙂(چه پروووووییی اتتتتتتت)
_کوک:*خنده ریز پر از ذوق* (ادمین فدات شه الهییی)
کوک به ات نزدیکتر شد و.....
(منحرفم نشو لطفا🙄😬)


ادامشو بزاریم برا فردا🙈
قبل از غروب میزارمش
ولییییی شمام حمایت کنین♡

#BTS
#JUNGKOOK
#FIC
#SCENARIO