دوست پدرمم که دید من دیگه با تو نیستم از موقعیت استفاده ک
دوست پدرمم که دید من دیگه با تو نیستم از موقعیت استفاده کرد و سعی کرد یه کاری کنه من پسرش ازدواج کنم . اولش گفتم نه و مخالفت کردم ...اما پدرم گوش نداد به حرفامو به دوستش گفت که بیان خواستگاریم. اوناهم اومدن خواستگاریم و جواب منفی شنیدن.
بعد از اینکه من جواب منفی دادم پدرم باهام سرد شد .چن وقت که گذشت پسره اذیت کردناش شروع شد هر روز میومد و جلوی خونه مون وایمیستاد. چن باری بهش گفتم که بره اما گوش نکرد ...هر دفعه که میرفتم بیرون دنبالم میوفتاد . منم کلافه شدمو زنگ زدم به پلیس تا شاید اینجوری دست از سرم برداره.
بعد از اینکه به پلیس گفتم دیگه نیومد دنبالم.
این بود قضیه این چن وقت.
● اگه خونه تون بودی چرا هر بار که من میومدم و میپرسیدم از خانوادت میگفتن نمیدونن کجایی
+خودم گفتم
● هرجایی هم که میدونستم میری رو رفتم اما خبری نبود.
+آره
سفارشامونو اوردن.
●ات
+بلع
●اممم نظرت راجب اینکه دوباره برگردیم پیش هم چیه.
= من موافقم ات هم موافقه داداش تا چن سال آینده عمو میشم دیگه
+😂 از دست تو جین
●😐😂
= هعی شما دوتا میمون همیشه پیش هم بمونین تا یه ذره حال منم خوب باشه
+بلع چشم...راستی جین تو نمیخوای با کسی باشی.
=نه حوصله داریا
● مگه دست توعه ...ات اون رفیقت بود که خیلی از جین خوشش میومد. شماره شو بده جین .
+باشه.
گوشی جین که رو میز بود زنگ خورد . نوشته بود عشقم.یکم که دقت کردم دیدم عکس رفیق ات بود.
جین سریع از جاش بلند شد و رفت .
با دهن باز داشتم نگاش میکردم.
+جین از ما پیش فعال تره
با این حرفش شروع کردیم به خندیدن .
😂
❄️پایان❄️
_________________
میدونم گند زدم به روم نیارید😅
امیدوارم خوشتون بیاد.
لایک یادتون نره🤗🤍
دوس دارم نظرتونو بدونم😗💗🫰
بابای کیوتچه هام🍭🧋👋
بعد از اینکه من جواب منفی دادم پدرم باهام سرد شد .چن وقت که گذشت پسره اذیت کردناش شروع شد هر روز میومد و جلوی خونه مون وایمیستاد. چن باری بهش گفتم که بره اما گوش نکرد ...هر دفعه که میرفتم بیرون دنبالم میوفتاد . منم کلافه شدمو زنگ زدم به پلیس تا شاید اینجوری دست از سرم برداره.
بعد از اینکه به پلیس گفتم دیگه نیومد دنبالم.
این بود قضیه این چن وقت.
● اگه خونه تون بودی چرا هر بار که من میومدم و میپرسیدم از خانوادت میگفتن نمیدونن کجایی
+خودم گفتم
● هرجایی هم که میدونستم میری رو رفتم اما خبری نبود.
+آره
سفارشامونو اوردن.
●ات
+بلع
●اممم نظرت راجب اینکه دوباره برگردیم پیش هم چیه.
= من موافقم ات هم موافقه داداش تا چن سال آینده عمو میشم دیگه
+😂 از دست تو جین
●😐😂
= هعی شما دوتا میمون همیشه پیش هم بمونین تا یه ذره حال منم خوب باشه
+بلع چشم...راستی جین تو نمیخوای با کسی باشی.
=نه حوصله داریا
● مگه دست توعه ...ات اون رفیقت بود که خیلی از جین خوشش میومد. شماره شو بده جین .
+باشه.
گوشی جین که رو میز بود زنگ خورد . نوشته بود عشقم.یکم که دقت کردم دیدم عکس رفیق ات بود.
جین سریع از جاش بلند شد و رفت .
با دهن باز داشتم نگاش میکردم.
+جین از ما پیش فعال تره
با این حرفش شروع کردیم به خندیدن .
😂
❄️پایان❄️
_________________
میدونم گند زدم به روم نیارید😅
امیدوارم خوشتون بیاد.
لایک یادتون نره🤗🤍
دوس دارم نظرتونو بدونم😗💗🫰
بابای کیوتچه هام🍭🧋👋
۴.۰k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.