چند پارتی (بمون ) پارت آخر
جونگ کوک :ات ات مسخره بازی در نیار میدونی داری با این کارت اذیتم میکنی ات به فکرش باش
ات گریه کنون که گریش تمام خونه رو گرفته بود نگاهی بهش کرد
ات: اذیت من اذیت میکنم یا تو تو داری قلبمو به آتیش میکشونی اگه قرار باشه این بچه ای که تو شکمم هست بمیره پس منم باهاش میمیرم من دیگه طاقت زندگی
ندارم ... من دیگه جونی برای زندگی ندارم
جونگ کوک نگران کلافه شده بود ... اعصابش از تمام زندگی خورد شده بود نمی دونست چطور خودشو به ات بفهمونه اون دوست داشت هم اونو هم بچه رو نمی دونست باید چیکار کنه اگه خریت به خرج میداد ات به خودش آسیب میرسوند... اون تمام زندگیش بود ...
چاقو رو از دستش گرفتم به سمت زمین پرتاپ کردم به سمتش رفتم با دستام شونه هاش روگرفتم ...
با عصبانیت غریدم
جونگ کوک : داری چه غلطی میکنی هاااا فکر مردی من دوست دارم نخیر چرا درک نمی کنی ات
ات: خواهش میکنم پس بزار زنده بمونه باشه جونگ کوکاااا
جونگ کوک با آرامش تو بغلش اونو گرفت تا کمی آروم بشه ...
جونگ کوک :باشه پس قراره پرنسسی به خونمون باید مگنه ...
ات: راست میگی دوست دارم جونگ کوک
جونگ کوک : آره فقط گریه نکن ... من دوست ندارم
ات بهت زده بهش نگاه کرد جونگ کوک لبخندی زد
جونگ کوک : در گوشش زمزمه کردم عاشقتم »
ات گریه کنون که گریش تمام خونه رو گرفته بود نگاهی بهش کرد
ات: اذیت من اذیت میکنم یا تو تو داری قلبمو به آتیش میکشونی اگه قرار باشه این بچه ای که تو شکمم هست بمیره پس منم باهاش میمیرم من دیگه طاقت زندگی
ندارم ... من دیگه جونی برای زندگی ندارم
جونگ کوک نگران کلافه شده بود ... اعصابش از تمام زندگی خورد شده بود نمی دونست چطور خودشو به ات بفهمونه اون دوست داشت هم اونو هم بچه رو نمی دونست باید چیکار کنه اگه خریت به خرج میداد ات به خودش آسیب میرسوند... اون تمام زندگیش بود ...
چاقو رو از دستش گرفتم به سمت زمین پرتاپ کردم به سمتش رفتم با دستام شونه هاش روگرفتم ...
با عصبانیت غریدم
جونگ کوک : داری چه غلطی میکنی هاااا فکر مردی من دوست دارم نخیر چرا درک نمی کنی ات
ات: خواهش میکنم پس بزار زنده بمونه باشه جونگ کوکاااا
جونگ کوک با آرامش تو بغلش اونو گرفت تا کمی آروم بشه ...
جونگ کوک :باشه پس قراره پرنسسی به خونمون باید مگنه ...
ات: راست میگی دوست دارم جونگ کوک
جونگ کوک : آره فقط گریه نکن ... من دوست ندارم
ات بهت زده بهش نگاه کرد جونگ کوک لبخندی زد
جونگ کوک : در گوشش زمزمه کردم عاشقتم »
۳۹.۳k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.