سناریو شیطان کش پارت 2
از زبان گیو :
سلام خواهر امیدوارم حالت خوب باشه میدونم که تازه از ماموریت برگشتی و خیلی خسته ای اما ازت میخوام به شمال شرقی بیای.
اونجا با یه پسر به اسم تانجیرو ملاقات میکنی اگه برنامه خوب پیش بره اونو میفرستم سمت تو کارت هم اینه که دختری به اسم کانائو رو معطل کنی و نزاری دست اون شیطان کشی که قراره جعبه رو بیاره بهش بخوره و یادت باشه که جعبه رو خالی بیاری تا بهت شک کنن...
از زبان تسوتاکو :
باشه میرم اما چرا؟ مگه کاکوشی ها جعبه رو نمیارن
کلاغ گیو + تسوتاکو _
+ =آره میارن اما سانمی یکی رو اَجیر کرده که به جای کاکوشی ها اون شیطان کش جعبه رو بیاره
_ =سانمی دیگه کیه؟
+=سانمی شینازگاوا یه هاشیرا ست، هاشیرای باد
_=آهااااا باشه پس
از زبان تسوتاکو هائوری و کاتانام رو برداشتم و رفتم به همینجایی که گیو گفته بود یکم لفتش دادم اما به موقع رسیدم روی شاخه ی یه درخت نشستم و ماسکی که اوروکوداکی بهم داده بود رو زدم تا یه وقت منو نشناسه
همون موقع بود که دختری رو با شنل سفید کوتاه و موهای بلند که یه گیره ی پروانه به موهاش زده بود دیدم که جفت پا اومد روی کمری همون پسری که توی گزینش نهایی باهاش آشنا شدم.
منتظر نموندم شمشیرم رو از توی غلاف در آوردم و به اون دختر حمله کردم تا اومدم شمشیرم رو سمتش تاپ بدم اون پسر پایین شنل اون دختر رو گرفت و انداختش روی خودش
شمشیر من هم چنتا از درختا رو برید سرمو بلند کردم و دیدم که اون دختر با پا میخواد بزنه توی سر اون پسر سریع به خودم جنبیدم و.......
اینم پارت دومش اگه بد بود ببخشید الان یکم افتضاحه ولی به بعد درست میشه
و (راستی تسوتاکو اینجا 23 سالشه و هم زمان با تانجیرو توی آزمون نبودن و قضیش اینه که تسوتاکو اومده بوده یکی از دوستاش رو ببینه که به تانجیرو خورده و از اونجاست که با هم دوستن همین 🙂)
سلام خواهر امیدوارم حالت خوب باشه میدونم که تازه از ماموریت برگشتی و خیلی خسته ای اما ازت میخوام به شمال شرقی بیای.
اونجا با یه پسر به اسم تانجیرو ملاقات میکنی اگه برنامه خوب پیش بره اونو میفرستم سمت تو کارت هم اینه که دختری به اسم کانائو رو معطل کنی و نزاری دست اون شیطان کشی که قراره جعبه رو بیاره بهش بخوره و یادت باشه که جعبه رو خالی بیاری تا بهت شک کنن...
از زبان تسوتاکو :
باشه میرم اما چرا؟ مگه کاکوشی ها جعبه رو نمیارن
کلاغ گیو + تسوتاکو _
+ =آره میارن اما سانمی یکی رو اَجیر کرده که به جای کاکوشی ها اون شیطان کش جعبه رو بیاره
_ =سانمی دیگه کیه؟
+=سانمی شینازگاوا یه هاشیرا ست، هاشیرای باد
_=آهااااا باشه پس
از زبان تسوتاکو هائوری و کاتانام رو برداشتم و رفتم به همینجایی که گیو گفته بود یکم لفتش دادم اما به موقع رسیدم روی شاخه ی یه درخت نشستم و ماسکی که اوروکوداکی بهم داده بود رو زدم تا یه وقت منو نشناسه
همون موقع بود که دختری رو با شنل سفید کوتاه و موهای بلند که یه گیره ی پروانه به موهاش زده بود دیدم که جفت پا اومد روی کمری همون پسری که توی گزینش نهایی باهاش آشنا شدم.
منتظر نموندم شمشیرم رو از توی غلاف در آوردم و به اون دختر حمله کردم تا اومدم شمشیرم رو سمتش تاپ بدم اون پسر پایین شنل اون دختر رو گرفت و انداختش روی خودش
شمشیر من هم چنتا از درختا رو برید سرمو بلند کردم و دیدم که اون دختر با پا میخواد بزنه توی سر اون پسر سریع به خودم جنبیدم و.......
اینم پارت دومش اگه بد بود ببخشید الان یکم افتضاحه ولی به بعد درست میشه
و (راستی تسوتاکو اینجا 23 سالشه و هم زمان با تانجیرو توی آزمون نبودن و قضیش اینه که تسوتاکو اومده بوده یکی از دوستاش رو ببینه که به تانجیرو خورده و از اونجاست که با هم دوستن همین 🙂)
۲.۹k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.