سناریو
وقتی اونا تحریکن و تو نمیزاری که انجامش بدن چون مامان و بابات اومدن خونه تون
نامجون : بیب تو رو خدا دارم میمیرم ( آروم بهت میگه )
جین : خب کی تشریف میبرین ؟ ( رو به مامان و بابات )
شوگا : پس اگه خود ار*ضایی کردم ناراحت نشو !
هوسوک : الان این اومده بالا چیکارش کنم آخه ؟ ( عصبی )
جیمین : ا/ت خواهش میکنم یه ربع تمومش میکنم فقط بیا تو
تهیونگ : ( رو به مامانت ) مادر جان شما به دخترتون بگید بیاد یه دقیقه بکنمش...... نمیاد که میگه زشته مامان و بابام اینجان خب من الان از درد بمیرم خوب است آیا ؟
جونگ کوک : ا/ت : میگم نمیشه دیگه مامان و بابام اینجان تازه شبم میخان بمونن ( آروم )
جونگ کوک : عههههه باشه خودت خواستی ا/ت خانم ( آروم ) ( میره پیش مامانت میشنه ) مادر جان شما مشکلی دارین با اینکه من ا/ت رو بکنم ؟
نامجون : بیب تو رو خدا دارم میمیرم ( آروم بهت میگه )
جین : خب کی تشریف میبرین ؟ ( رو به مامان و بابات )
شوگا : پس اگه خود ار*ضایی کردم ناراحت نشو !
هوسوک : الان این اومده بالا چیکارش کنم آخه ؟ ( عصبی )
جیمین : ا/ت خواهش میکنم یه ربع تمومش میکنم فقط بیا تو
تهیونگ : ( رو به مامانت ) مادر جان شما به دخترتون بگید بیاد یه دقیقه بکنمش...... نمیاد که میگه زشته مامان و بابام اینجان خب من الان از درد بمیرم خوب است آیا ؟
جونگ کوک : ا/ت : میگم نمیشه دیگه مامان و بابام اینجان تازه شبم میخان بمونن ( آروم )
جونگ کوک : عههههه باشه خودت خواستی ا/ت خانم ( آروم ) ( میره پیش مامانت میشنه ) مادر جان شما مشکلی دارین با اینکه من ا/ت رو بکنم ؟
۱۱.۵k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.