روح 🤍
روح 🤍
پارت ۱۱
[یه سال قبل]
علامتا :
ساحره !!
روح ح
بقیه روحا ۱و۲و۳
راوی :
۱ می بود
اون روح ها تصمیم گرفتن هر طور شده دوباره انسان شن
باهم نسبت خونی نداشتن ولی به هم خیلی نزدیک بودن
مثل یه خانواده
توسط یه طلسم اونا توی یه مکانی بودن که کسی ازش خبر نداره
کسی اسمشو نمیدونه
کسی نمیدونه کجاس
تمام کسایی که اون طلسم بهشون خونده شده بود
توی اون مکان گیر افتاده بودن
نه یکی نه دوتا بلکه هزاران روح
اما اون مکان مثل دنیای ما نبود
همه توش عذاب میکشیدن
اونا در واقع نمرده بودن
اگه بمیری راه برگشتی نیست ولی برای اونا بود
اونا فقط طلسم شده بودن
چند دقیقه مونده بود به نیمه شب
اون ها تصمیم گرفتند برن پیشه یه ساحره تا بتونن طلسمو بردادن
اون ساحره درواقع نگهبان اون مکان بود نمیتونست از اونجا خارج شه
ولی میتونست کسی رو خارج کنه
!!برای چی اومدید اینجا ؟*یکم عصبی
۱:میدونی که چقدر تلاش کردیم از اینجا خارج شیم ولی تنها کسی که میتونه واقعا مارو از اینجا خارج کنه تویی
ح:ازت خواهش میکنم کمکمون کن
!!من فقط در یه صورت میتونم کمکتون کنم
ح: هرچی باشه قبول میکنیم
!!شرط نیست ، شما یه انسان پیدا کنید که حاظر باشه براتون هر کاری بکنه
ولی فقط یکی از شما میتونه نجات پیدا کنه
هر انسان فقط میتونه یه نفرو نجات بده
ولی اون انسان باید شما رو بشناسه یعنی حتما باید قبلا اونو دیده باشید و اونم شما رو دیده باشه
و باهم آشنا باشید
اون انسان نباید ازتون متنفر باشه
حالا با این وجود کسی انسانی میشناسه ؟
ح:من من میشناسم
!!کی؟
ح: پارک ا/ت یادمه یادمه اون زمانا همسایه بودیم خیلی باهم بازی میکردیم
!!من کاری میکنم تو و اون روحا برید توی اون خونه خونه ی قبلی تو ولی نمیتونم کاری کنم ا/ت بیاد اونجا باید منتظرش باشید ممکنه بیاد ممکنه نیاد
ح: اوکی
ادمین :
تو کامنتا یه آهنگ بگید فارسی نباشه
پارت ۱۱
[یه سال قبل]
علامتا :
ساحره !!
روح ح
بقیه روحا ۱و۲و۳
راوی :
۱ می بود
اون روح ها تصمیم گرفتن هر طور شده دوباره انسان شن
باهم نسبت خونی نداشتن ولی به هم خیلی نزدیک بودن
مثل یه خانواده
توسط یه طلسم اونا توی یه مکانی بودن که کسی ازش خبر نداره
کسی اسمشو نمیدونه
کسی نمیدونه کجاس
تمام کسایی که اون طلسم بهشون خونده شده بود
توی اون مکان گیر افتاده بودن
نه یکی نه دوتا بلکه هزاران روح
اما اون مکان مثل دنیای ما نبود
همه توش عذاب میکشیدن
اونا در واقع نمرده بودن
اگه بمیری راه برگشتی نیست ولی برای اونا بود
اونا فقط طلسم شده بودن
چند دقیقه مونده بود به نیمه شب
اون ها تصمیم گرفتند برن پیشه یه ساحره تا بتونن طلسمو بردادن
اون ساحره درواقع نگهبان اون مکان بود نمیتونست از اونجا خارج شه
ولی میتونست کسی رو خارج کنه
!!برای چی اومدید اینجا ؟*یکم عصبی
۱:میدونی که چقدر تلاش کردیم از اینجا خارج شیم ولی تنها کسی که میتونه واقعا مارو از اینجا خارج کنه تویی
ح:ازت خواهش میکنم کمکمون کن
!!من فقط در یه صورت میتونم کمکتون کنم
ح: هرچی باشه قبول میکنیم
!!شرط نیست ، شما یه انسان پیدا کنید که حاظر باشه براتون هر کاری بکنه
ولی فقط یکی از شما میتونه نجات پیدا کنه
هر انسان فقط میتونه یه نفرو نجات بده
ولی اون انسان باید شما رو بشناسه یعنی حتما باید قبلا اونو دیده باشید و اونم شما رو دیده باشه
و باهم آشنا باشید
اون انسان نباید ازتون متنفر باشه
حالا با این وجود کسی انسانی میشناسه ؟
ح:من من میشناسم
!!کی؟
ح: پارک ا/ت یادمه یادمه اون زمانا همسایه بودیم خیلی باهم بازی میکردیم
!!من کاری میکنم تو و اون روحا برید توی اون خونه خونه ی قبلی تو ولی نمیتونم کاری کنم ا/ت بیاد اونجا باید منتظرش باشید ممکنه بیاد ممکنه نیاد
ح: اوکی
ادمین :
تو کامنتا یه آهنگ بگید فارسی نباشه
۶.۶k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.