وقتی رو پسر تخس مدرسه کراش میزنی🐾🌈 𝐏𝐚𝐫𝐭= ¹
وارد مدرسه شدم امروز روز اول مدرسه بود و تازه به اینجا اومده بودم کسیو نمیشناختم
وارد سالن که شدم همه یجوری نگام میکردن مخصوصا پسرا دخترا هم که با چشم غره داشتن قورتم میدادن
وارد کلاسم شدم و سر یک میز خالی نشستم
همون موقع چند تا پسر وارد کلاس شدن که یکیشون از بقیه جذاب تر بود
&هوی دختره از جای من بلند شو
+ببخشید ولی من من اومدم اینجا نشستم
&وقتی بهت میگم بلند شو حرفمو گوش کن
به بهت بهش نگاه کردم تا اومد جلو سریع پا شدم
+خب باشه بگیر اینم میزت انگار خوردمش
رفتم ته کلاس رو صندلی خالی نشستمم
کنارم یک دختره بود که اروم و ساکت بود
+سلام خوبی؟من ا.ت ام بیا دوست هم باشیم
یونا_خوشبختم منم یونا ام باشه دوست باشیم
+میگم این پسره همیشه انقد پاچه میگیره؟
یونا_اون سال بالایی اینجاس هر کسی جرعت در افتادن باهاش رو نداره اگه کسی باهاش در بیوفته بدبختش میکنه
+اسمش چیه
یونا_جئون جونگکوک عه کلا یک سال از ما بزرگتره همچین میگن سال بالایی انگار که چیه..همه ی دخترا جز منو تو روش کراشن براش خودشو میکشن
+چه تحفه ایه حالا
استاد وارد کلاس شد و یکی یکی با همه اشنا شد
نوبت به من رسید منو صدا کرد
استاد_خب دخترم تو انگار امسال دانش اموز جدیدی اره؟چون همه پارسال با من بودن
+عا بله استاد سونگ ا.ت هستم تازه این جا اومدم
&پس از روز اولی میخاستی رو مخم راه بری اره؟
+چی؟
&مگه کری؟همه شمیدن تو نشنیدی؟
+اخه خعلی مهم نبود که بخوام به حرفت گوش بدم
&هه به من تیکه میندازه
از جاش بلند شد و اومد جلو میزم
&یبار دیگه حرفتو تکرار کن
+گفتم زیاد مهم نبود که گوش بدم
تا دستشو بالا اورد استاد دعواش کرد
استاد_جئون حواست هست من تو کلاسم تا کی میخای اینجوری برای دانش اموزا زورگویی کنی ها؟میدونی که سری بعدی بفرستمش پیش مدیر چو اخراجی
&بله استاد
استاد_بشین سر جات
&(اروم)دارم برات
پوزخندی زدم و به استاد گوش دادم
پرش زمانی*
استاد خدافظی کرد و رفت
&خب خب حالا میخای چیکار کنی
+چرا فک میکنی خعلی مهمی که هی به پروپای من میپیچی ها؟فک کردی چون همه ی دخترا روت کراشن و کشته مردتن منم مث اونام؟کور خوندی تو حتی به چشمم نمیای
&توهم یک هر*زه ی زیر خواب مث اونایی که زیرم جرت می....
حرفش با سیلی که زدم تو دهنش نصفه موند
کل بچه ها به پچ پچ افتادن
&ت.تو الان منو زدی؟
+اره
یهو دستشو دور گلوم انداخت و منو چسبوند به دیوار
&خعلی جرعت داری کوچولو
داشت خفم میکرد که با پام زدم لای پاش که افتاد رو زمین
پامو گذاشتم رو گلوش
+جرعتم اونقدی هست که توی سوسول رو پشونم سر جات....من مث دخترای هرزه و لوس دور و برت نیستم
(دخترای دور و برشو عن میکنه حیح)
کم کم داشت از درد سرخ میشد که ولش کردم
به کمک دوستاش از زمین بلند شد منم رفتم سر جام نشستم.............
وارد سالن که شدم همه یجوری نگام میکردن مخصوصا پسرا دخترا هم که با چشم غره داشتن قورتم میدادن
وارد کلاسم شدم و سر یک میز خالی نشستم
همون موقع چند تا پسر وارد کلاس شدن که یکیشون از بقیه جذاب تر بود
&هوی دختره از جای من بلند شو
+ببخشید ولی من من اومدم اینجا نشستم
&وقتی بهت میگم بلند شو حرفمو گوش کن
به بهت بهش نگاه کردم تا اومد جلو سریع پا شدم
+خب باشه بگیر اینم میزت انگار خوردمش
رفتم ته کلاس رو صندلی خالی نشستمم
کنارم یک دختره بود که اروم و ساکت بود
+سلام خوبی؟من ا.ت ام بیا دوست هم باشیم
یونا_خوشبختم منم یونا ام باشه دوست باشیم
+میگم این پسره همیشه انقد پاچه میگیره؟
یونا_اون سال بالایی اینجاس هر کسی جرعت در افتادن باهاش رو نداره اگه کسی باهاش در بیوفته بدبختش میکنه
+اسمش چیه
یونا_جئون جونگکوک عه کلا یک سال از ما بزرگتره همچین میگن سال بالایی انگار که چیه..همه ی دخترا جز منو تو روش کراشن براش خودشو میکشن
+چه تحفه ایه حالا
استاد وارد کلاس شد و یکی یکی با همه اشنا شد
نوبت به من رسید منو صدا کرد
استاد_خب دخترم تو انگار امسال دانش اموز جدیدی اره؟چون همه پارسال با من بودن
+عا بله استاد سونگ ا.ت هستم تازه این جا اومدم
&پس از روز اولی میخاستی رو مخم راه بری اره؟
+چی؟
&مگه کری؟همه شمیدن تو نشنیدی؟
+اخه خعلی مهم نبود که بخوام به حرفت گوش بدم
&هه به من تیکه میندازه
از جاش بلند شد و اومد جلو میزم
&یبار دیگه حرفتو تکرار کن
+گفتم زیاد مهم نبود که گوش بدم
تا دستشو بالا اورد استاد دعواش کرد
استاد_جئون حواست هست من تو کلاسم تا کی میخای اینجوری برای دانش اموزا زورگویی کنی ها؟میدونی که سری بعدی بفرستمش پیش مدیر چو اخراجی
&بله استاد
استاد_بشین سر جات
&(اروم)دارم برات
پوزخندی زدم و به استاد گوش دادم
پرش زمانی*
استاد خدافظی کرد و رفت
&خب خب حالا میخای چیکار کنی
+چرا فک میکنی خعلی مهمی که هی به پروپای من میپیچی ها؟فک کردی چون همه ی دخترا روت کراشن و کشته مردتن منم مث اونام؟کور خوندی تو حتی به چشمم نمیای
&توهم یک هر*زه ی زیر خواب مث اونایی که زیرم جرت می....
حرفش با سیلی که زدم تو دهنش نصفه موند
کل بچه ها به پچ پچ افتادن
&ت.تو الان منو زدی؟
+اره
یهو دستشو دور گلوم انداخت و منو چسبوند به دیوار
&خعلی جرعت داری کوچولو
داشت خفم میکرد که با پام زدم لای پاش که افتاد رو زمین
پامو گذاشتم رو گلوش
+جرعتم اونقدی هست که توی سوسول رو پشونم سر جات....من مث دخترای هرزه و لوس دور و برت نیستم
(دخترای دور و برشو عن میکنه حیح)
کم کم داشت از درد سرخ میشد که ولش کردم
به کمک دوستاش از زمین بلند شد منم رفتم سر جام نشستم.............
۷۴.۳k
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.