عشق ابی ( پارت ۴ )
ا/ت : تهیونگ ادرس رو بگو..
°تهیونگ ادرس رو میگه..
از زبان ا/ت:
رسیدیم خونه ی تهیونگ ... اول شک شدم... خیلی شیک بوددد
تهیونگ : خوش اومدی!
ا/ت: ممنون .. استراحت کن
از زبان ا/ت :
دنبال آشپزخونه بودم براش اب بیارم ... یونتان رو دیدم بغلش کردم .. همچی تو اشپز خونه تهیونگ مدرن بود از کابینت ها اجاق گاز ...
ا/ت: باید حواست رو پرت کنی وگرنه درد رو بیشتر حس میکنی...
تهیونگ تو ذهنش :
حواسم به تو پرته...
ا/ت: چیزی شده؟
تهیونگ: نه هیچی نشده..باشه فیلم چطوره؟
ا/ت : خوبه :)... راستی یه سوال... تنها زندگی میکنی؟
تهیونگ: اره.. از خانوادم فقط یه خواهر کوچیک دارم... که تو سئول زندگی نمیکنه .. و میدونی چی برام در مورد تو خاص بود؟ تو بیشتر از خواهرم نگرانم شدی و اومدی پیشم... چرا اومدی؟
ا/ت : من ... فقط نگرانت شدم..
تهیونگ : چرا؟
ا/ت : میشه فیلم رو بزاری؟
تهیونگ: باشه حتما
تهیونگ تو ذهنش:
فهمیدم میخواست حرف رو عوض کنه... میخواستم بهش بگم که دوسش دارم..
تهیونگ : ا/ت میشه یه درخواستی از من رو قبول کنی؟
ا/ت: خب باشه.. چیه؟:)
تهیونگ : فردا شب به این ادرسی که میگم بیا..
°تهیونگ ادرس رو میگه..
از زبان ا/ت:
رسیدیم خونه ی تهیونگ ... اول شک شدم... خیلی شیک بوددد
تهیونگ : خوش اومدی!
ا/ت: ممنون .. استراحت کن
از زبان ا/ت :
دنبال آشپزخونه بودم براش اب بیارم ... یونتان رو دیدم بغلش کردم .. همچی تو اشپز خونه تهیونگ مدرن بود از کابینت ها اجاق گاز ...
ا/ت: باید حواست رو پرت کنی وگرنه درد رو بیشتر حس میکنی...
تهیونگ تو ذهنش :
حواسم به تو پرته...
ا/ت: چیزی شده؟
تهیونگ: نه هیچی نشده..باشه فیلم چطوره؟
ا/ت : خوبه :)... راستی یه سوال... تنها زندگی میکنی؟
تهیونگ: اره.. از خانوادم فقط یه خواهر کوچیک دارم... که تو سئول زندگی نمیکنه .. و میدونی چی برام در مورد تو خاص بود؟ تو بیشتر از خواهرم نگرانم شدی و اومدی پیشم... چرا اومدی؟
ا/ت : من ... فقط نگرانت شدم..
تهیونگ : چرا؟
ا/ت : میشه فیلم رو بزاری؟
تهیونگ: باشه حتما
تهیونگ تو ذهنش:
فهمیدم میخواست حرف رو عوض کنه... میخواستم بهش بگم که دوسش دارم..
تهیونگ : ا/ت میشه یه درخواستی از من رو قبول کنی؟
ا/ت: خب باشه.. چیه؟:)
تهیونگ : فردا شب به این ادرسی که میگم بیا..
۵۲.۶k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.