وقتی براش مهم نیستی پارت 6
پارت 6
وقتی براش مهم نیستی
ویو چان هیون
رفتم دنبال مین هو ولی نبود همه جای مدرسه رو گشتم که
سوجین: خانم کیم چیزی شده
چان هیون: خانم چو مین هو کجاست
سوجین : یه ماشین مشکی اومد و بردش وقتی پرسیدم کی هستید گفت به شما بگو بیا ویلای جنگلی
وقتی اینو گفت فهمیدم جو دان ته بوده اون مین هو رو دزدیده زنگ زدم به نای گیو و تمام ماجرا رو براش تعریف کردم و چون اون مافیا بود گفت که باهام میاد گفت به دو نفر دیگه هم نیاز داریم گفتم باشه زنگ زدم به او یون هی و شیم سوریون اونا هم گفتن باشه من رفتم یه دوش 10 مین گرفتم اومدم یه آرایش خفن و یه لباسی که آرم بی تی اس روش بود پوشیدم خیلی خفن بود ( اسلاید ۱ چان هیون ۲ نای گیو ۳ سوریون ۴ او یون هی) رفتم و سوار ماشین شدم و به ویلای جنگلی رفتم وقتی وارد شدم دیدم بادیگارد های جو دان ته نای گیو و سوریون و او یون هی رو گرفته بودن و مین هو تمام بدنش خونی بود و کبود و جو دان ته کنارش واستاده بود و داشت به من میخاندید
چان هیون: با دخترم چیکار کردییی( داد)
جو دان ته : یکم شکنجه اگر دخترت رو زنده میخوای و دوستات باید خودت اینجا بمونی
چان هیون: بدون تردید گفتم باشه بادیگارد ها بچه ها و مین هو رو ول کردن و به سمت من اومدن و من رو گرفتن مین هو با گریه به سمت من اومد و بغلم کرد و منم بغلش کردم
مین هو : اوما دلم برات تنگ شده بود اوما بیا بریم خونه
چان هیون : تو با خاله سوریون و نای گیو و یون هی برو خونه منم میام بچه ها مین هو رو ببرید اونا با گریه اومدن و به زور مین هو رو از بغلم جدا کردن و مین هو گریه میکرد و با گریه میگفت اوما اونا رفتن و جو دان ته داشت میومد نزدیک که در باز شد وقتی اومد داخل انگار دوباره متولد شدم اون ........
در خماری بمانید ☺️
لطفاً حمایت کنید 🙏
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
شرط: ۳ لایک و ۳ کامنت
نویسنده :민 윤 기
وقتی براش مهم نیستی
ویو چان هیون
رفتم دنبال مین هو ولی نبود همه جای مدرسه رو گشتم که
سوجین: خانم کیم چیزی شده
چان هیون: خانم چو مین هو کجاست
سوجین : یه ماشین مشکی اومد و بردش وقتی پرسیدم کی هستید گفت به شما بگو بیا ویلای جنگلی
وقتی اینو گفت فهمیدم جو دان ته بوده اون مین هو رو دزدیده زنگ زدم به نای گیو و تمام ماجرا رو براش تعریف کردم و چون اون مافیا بود گفت که باهام میاد گفت به دو نفر دیگه هم نیاز داریم گفتم باشه زنگ زدم به او یون هی و شیم سوریون اونا هم گفتن باشه من رفتم یه دوش 10 مین گرفتم اومدم یه آرایش خفن و یه لباسی که آرم بی تی اس روش بود پوشیدم خیلی خفن بود ( اسلاید ۱ چان هیون ۲ نای گیو ۳ سوریون ۴ او یون هی) رفتم و سوار ماشین شدم و به ویلای جنگلی رفتم وقتی وارد شدم دیدم بادیگارد های جو دان ته نای گیو و سوریون و او یون هی رو گرفته بودن و مین هو تمام بدنش خونی بود و کبود و جو دان ته کنارش واستاده بود و داشت به من میخاندید
چان هیون: با دخترم چیکار کردییی( داد)
جو دان ته : یکم شکنجه اگر دخترت رو زنده میخوای و دوستات باید خودت اینجا بمونی
چان هیون: بدون تردید گفتم باشه بادیگارد ها بچه ها و مین هو رو ول کردن و به سمت من اومدن و من رو گرفتن مین هو با گریه به سمت من اومد و بغلم کرد و منم بغلش کردم
مین هو : اوما دلم برات تنگ شده بود اوما بیا بریم خونه
چان هیون : تو با خاله سوریون و نای گیو و یون هی برو خونه منم میام بچه ها مین هو رو ببرید اونا با گریه اومدن و به زور مین هو رو از بغلم جدا کردن و مین هو گریه میکرد و با گریه میگفت اوما اونا رفتن و جو دان ته داشت میومد نزدیک که در باز شد وقتی اومد داخل انگار دوباره متولد شدم اون ........
در خماری بمانید ☺️
لطفاً حمایت کنید 🙏
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
شرط: ۳ لایک و ۳ کامنت
نویسنده :민 윤 기
۱۰.۳k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.