پارت 18
ویو کوک
از اینکه میدونستم ته هم من رو دوست داره خیلی خوشحال شودم و اون لب هایش طعم گیلاس میداد، خیلی خوش طعم بود.
ولی میترسیدم که بابا سر همین من رو بکوشه.«خدا نکنه، زبونم لال»
کوک: ته
ته: جونم کوچولو؟
کوک: اگه بابا از این موضوع خبر دار شه حتما من رو خفه میکنه.
ته: غلط کرد این کار رو باهت بکنه، دستش بهت بخور کشتمش
کوک: باشه تو فقط آرم باشه.
ته: باشه کوچولو.
«پرش به فردا»
ویو کوک
از خواب بیدار شودم رفتم WC کاری لازم رو انجام دادم و لباس های مدرسه رو تنم کردم و رفتم پایین با ته صبونه خوردم
ته: سلام کوچولو.
کوک: سلام ته.
ته: صبونت رو بخور بریم مدرسه تا دیرت نشوده.
کوک: باشه.
بهد خوردن صبونه، با ته سوار ماشین شودم و توی ماشسن ته یه گردنبند بهم داد.
کوک: این چی؟
ته: این یه گردنبند که هر وقت توی خطر بودی اون صلیب رو فشار بده تامن بیام پیشت و توش هم فیکروفن هممکان یاب داره، عشقم.
کوک: مرسی بابت این، ددی.
ته: اللن چی گفتی؟
کوک: گفتم مرسی، ددی.
ته: از اسن بعد هر وقت تنها بودیم ددی صدام کنم، منم بیبی بوی صدات میکنم.
کوک: باشه ددی.
ته: اوگی رسیدیم.
کوک: مرسی که رسوندیم.«بوسه به گونه ته»
ته: خدافظ بیبی بوی من، هواست به خود باشه.
کوک: چشم ددی من.
ادامه دارد..........................
بچه ها من الان خونه ای مادر بزرگمم بعد نمیتونم پارت 19،20،21 رو بدم یا فردا یا شب براتون اپلود میکنم.
بای بای.
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
از اینکه میدونستم ته هم من رو دوست داره خیلی خوشحال شودم و اون لب هایش طعم گیلاس میداد، خیلی خوش طعم بود.
ولی میترسیدم که بابا سر همین من رو بکوشه.«خدا نکنه، زبونم لال»
کوک: ته
ته: جونم کوچولو؟
کوک: اگه بابا از این موضوع خبر دار شه حتما من رو خفه میکنه.
ته: غلط کرد این کار رو باهت بکنه، دستش بهت بخور کشتمش
کوک: باشه تو فقط آرم باشه.
ته: باشه کوچولو.
«پرش به فردا»
ویو کوک
از خواب بیدار شودم رفتم WC کاری لازم رو انجام دادم و لباس های مدرسه رو تنم کردم و رفتم پایین با ته صبونه خوردم
ته: سلام کوچولو.
کوک: سلام ته.
ته: صبونت رو بخور بریم مدرسه تا دیرت نشوده.
کوک: باشه.
بهد خوردن صبونه، با ته سوار ماشین شودم و توی ماشسن ته یه گردنبند بهم داد.
کوک: این چی؟
ته: این یه گردنبند که هر وقت توی خطر بودی اون صلیب رو فشار بده تامن بیام پیشت و توش هم فیکروفن هممکان یاب داره، عشقم.
کوک: مرسی بابت این، ددی.
ته: اللن چی گفتی؟
کوک: گفتم مرسی، ددی.
ته: از اسن بعد هر وقت تنها بودیم ددی صدام کنم، منم بیبی بوی صدات میکنم.
کوک: باشه ددی.
ته: اوگی رسیدیم.
کوک: مرسی که رسوندیم.«بوسه به گونه ته»
ته: خدافظ بیبی بوی من، هواست به خود باشه.
کوک: چشم ددی من.
ادامه دارد..........................
بچه ها من الان خونه ای مادر بزرگمم بعد نمیتونم پارت 19،20،21 رو بدم یا فردا یا شب براتون اپلود میکنم.
بای بای.
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
۵.۵k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.