وقتی عاشق مدیرت میشی *ادامه ۲۱*
۲روز بعد
یون جی ویو
امروز گچ پام رو در میارن... دیگه راحت میشم...
کوک داره آماده میشه تا بریم بهترین بیمارستان کره....
یون جی:کوک بیا بریم بدو
کوک:اومدم...
کوک با یون جی رفتن و بادیگارد بردتشون به بیمارستان .....
کوک:بیا پایین
یون جی:بیا کمک...
و کوک کمک کرد که یون جی از ماشین پیاده بشه...
رفتن بالا و...
دکتر:خب وقتشه که گچ پاتون رو در بیارین...
یون جی:بله...
دکتر:الان درد میکنه
یون جی:کم
دکتر:خب.... پس وایسید بگم بیان که کچ پاتون رو (نمیدونم با چه دستگاهی)ببرن..
یون جی:ممنونم
و یه نفر اومد و گچ پای یون چی رو برید... و دکتر اومد تو و....
دکتر:چون گفتین که پاتون کمی درد میکنه.. باید ۲ روز الی ۳ روز استراحت کنید... چند تا قرص میدم ... حتما استفاده کنین..
یون جی:چشم
و یون جی اومد بیرون... کوک سریع کمکش کرد تا راه بره
کوک:چی شد
یون جی:دکتر گفت ۲..۳روز استراحت کنم..بهم نسخه قرص داد باید اونارو بگیریم بخورم
کوک:آها ... باشه میرم میگیرم
کوک و یون جی رفتن پاین و کوک برای یون جی قرص گرفت و رفتن خونه....
کوک: خب رسیدیم... یون جی باید یه چیزی بهت بگم راستی
یون جی:چه چیزی
کوک:امروز باید برم برای انتخاب مکان عروسی و غیره...
یون جی:باشه(ناراحت) ساعت چند
کوک:ساعت ۴ یا ۵ فکر کنم...
یون جی:الان ساعت ۲
کوک:آره.... بیا بریم ناهار بخوریم..
یون جی:باش...
و ناهار خوردن...
کوک ویو
ساعت ۴:۳۰ دیگه باید برم حاظر شم
کوک:یون جی من میرم آماده شم
یون جی:باش
و کوک رفت...
کوک تو ذهنش
ای بابا... دوباره باید اون دختره رو ببینم.. و اون مامانم....و خانواده سوریا
کوک:سلام(سرد)
خانواده سوریا:سلام
مامان:سلام(سرد)
و رفتن ۲ ساعت انتخاب کرد عروسی کجا باشه...
کوک: مکان خوبی شد...خداحافظ(سرد)
و کوک رفت خونه...
کوک:سلام عشقم
یون جی:سلام... چی شد...
کوک:مهم نیست.... من خستم میخوام بخوابم
وایسا... یون جی تو پات خوب شده پس
یون جی:باید استراحت کنم... نمیشه کوک
کوک:ای بابا... باش
و کوک میخواست بخوابه که دید سوریا بهش پیام داده و.......
کپی ممنوع❌
شرط ۱۰ لایک و ۵ کامنت
بچه ها این یه پارت کامل نیست ادامه پارت هست بخاطر همین کمه
یون جی ویو
امروز گچ پام رو در میارن... دیگه راحت میشم...
کوک داره آماده میشه تا بریم بهترین بیمارستان کره....
یون جی:کوک بیا بریم بدو
کوک:اومدم...
کوک با یون جی رفتن و بادیگارد بردتشون به بیمارستان .....
کوک:بیا پایین
یون جی:بیا کمک...
و کوک کمک کرد که یون جی از ماشین پیاده بشه...
رفتن بالا و...
دکتر:خب وقتشه که گچ پاتون رو در بیارین...
یون جی:بله...
دکتر:الان درد میکنه
یون جی:کم
دکتر:خب.... پس وایسید بگم بیان که کچ پاتون رو (نمیدونم با چه دستگاهی)ببرن..
یون جی:ممنونم
و یه نفر اومد و گچ پای یون چی رو برید... و دکتر اومد تو و....
دکتر:چون گفتین که پاتون کمی درد میکنه.. باید ۲ روز الی ۳ روز استراحت کنید... چند تا قرص میدم ... حتما استفاده کنین..
یون جی:چشم
و یون جی اومد بیرون... کوک سریع کمکش کرد تا راه بره
کوک:چی شد
یون جی:دکتر گفت ۲..۳روز استراحت کنم..بهم نسخه قرص داد باید اونارو بگیریم بخورم
کوک:آها ... باشه میرم میگیرم
کوک و یون جی رفتن پاین و کوک برای یون جی قرص گرفت و رفتن خونه....
کوک: خب رسیدیم... یون جی باید یه چیزی بهت بگم راستی
یون جی:چه چیزی
کوک:امروز باید برم برای انتخاب مکان عروسی و غیره...
یون جی:باشه(ناراحت) ساعت چند
کوک:ساعت ۴ یا ۵ فکر کنم...
یون جی:الان ساعت ۲
کوک:آره.... بیا بریم ناهار بخوریم..
یون جی:باش...
و ناهار خوردن...
کوک ویو
ساعت ۴:۳۰ دیگه باید برم حاظر شم
کوک:یون جی من میرم آماده شم
یون جی:باش
و کوک رفت...
کوک تو ذهنش
ای بابا... دوباره باید اون دختره رو ببینم.. و اون مامانم....و خانواده سوریا
کوک:سلام(سرد)
خانواده سوریا:سلام
مامان:سلام(سرد)
و رفتن ۲ ساعت انتخاب کرد عروسی کجا باشه...
کوک: مکان خوبی شد...خداحافظ(سرد)
و کوک رفت خونه...
کوک:سلام عشقم
یون جی:سلام... چی شد...
کوک:مهم نیست.... من خستم میخوام بخوابم
وایسا... یون جی تو پات خوب شده پس
یون جی:باید استراحت کنم... نمیشه کوک
کوک:ای بابا... باش
و کوک میخواست بخوابه که دید سوریا بهش پیام داده و.......
کپی ممنوع❌
شرط ۱۰ لایک و ۵ کامنت
بچه ها این یه پارت کامل نیست ادامه پارت هست بخاطر همین کمه
۱۷.۲k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.