رمان رز مشکی p.2
دازای : اوم بلاخره رسیدم
(صدای باز کردن در )
ام فک کنم این کلیده یکم خراب شده باشه
عه نه باز شد آخيش هیچ مثل خونه یه آدم نمیشه
امشب یکم زود رسیدم خونه حالا که زود رسیدم یه نگاهی به
پرونده ها بکنم اهم جالبه خیلی جالبه ...
چییییییی یه پرونده اونم با آتسوشی اون نمیتونه تنهایی این پرونده رو حل کنه خب منم کمکش گیکنم عب نداره
فردا .....
سلام به همگی ☺️
بقیه :سلام دازای
دازای : خب آتسوشی ببینم تو که نمیخوای تنهایی این پرونده رو حل کنی میخوای ؟
آتسوشی : (با هول شدن ) ک کدوم پرونده
دازای : این پرونده تو واقعا میخوای تنهایی بری و فال گوش مافیا های بندر وایسی !
آتسوشی : کی چرا ؟
دازای : اولا این نقشه رو خودت ریختی نه ؟
کونیکیدا : هی احمق اون پرونده مال اون نیست مال توعه !
دازای : من ؟
کونیکیدا تو ! و اینکه کاملا نقشه عوض شده اما این پرونده مال تو و ...
پایان پارت ۲ رز مشکی
(صدای باز کردن در )
ام فک کنم این کلیده یکم خراب شده باشه
عه نه باز شد آخيش هیچ مثل خونه یه آدم نمیشه
امشب یکم زود رسیدم خونه حالا که زود رسیدم یه نگاهی به
پرونده ها بکنم اهم جالبه خیلی جالبه ...
چییییییی یه پرونده اونم با آتسوشی اون نمیتونه تنهایی این پرونده رو حل کنه خب منم کمکش گیکنم عب نداره
فردا .....
سلام به همگی ☺️
بقیه :سلام دازای
دازای : خب آتسوشی ببینم تو که نمیخوای تنهایی این پرونده رو حل کنی میخوای ؟
آتسوشی : (با هول شدن ) ک کدوم پرونده
دازای : این پرونده تو واقعا میخوای تنهایی بری و فال گوش مافیا های بندر وایسی !
آتسوشی : کی چرا ؟
دازای : اولا این نقشه رو خودت ریختی نه ؟
کونیکیدا : هی احمق اون پرونده مال اون نیست مال توعه !
دازای : من ؟
کونیکیدا تو ! و اینکه کاملا نقشه عوض شده اما این پرونده مال تو و ...
پایان پارت ۲ رز مشکی
۳.۵k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.