پارت ۵
مکالمه فلیکس و دوست دخترش
÷: سلام چاگی
=: سلام اوپا
÷: میگم الان میتونی بیای بار؟
=: عاااا فکر کنن بتونم بیام
÷: فکر کنم نداریم باید بیای
÷: اوکیه میام
÷: پس بیا آدرس مینویسم
پایان مکالمه
ویو نویسنده
الان هانول با فلیکس رفتن بار
=: سلام اوپا
÷: سلام چاگی
÷: چیکار داشتی
=: بهت نیاز دارم
=: وادا فاک
ویو هانول
نذاشت حرفم رو کامل بزنم که دستم رو گرفت و منو برد توی یکی از اتاقای بار و انداختم روی تخت
(دوستان تازه اسمات نوشتیم ویار کردیم)
فردا صبح
+: با درد شدیدی در ناحیه شکمم بیدار شدم و یک مسکن خوردم و بعد چند مین حالم بهتر شد
_: صب پا شدم دیدم ا.ت داره قرص میخوره زیر چشمی نگاش کردم که یهو نگام کرد
+: فکر کردی نمیدونگ داری نگام میکنی و یدونه محکم میزنه رو سینش که آخش در اومد
_: ای چته بیبی گرل
+: پوکر فیس نگا میکنه
_:اینجوری نگام نکن ناراحت میشم بیبی گرل
+: هعی چی بگم به تو برو لباساتو بپوش بیا بریم صبحونه بخوریم
ا.ت ویو
رفتم فلیکس رو بیدار کنم که دیدم نیست
+: چاگی اوپی نیست
_: حتما رفته یه چیزی بخره
+: بهتره بهش زنگ بزنیم
÷: سلام چاگی
=: سلام اوپا
÷: میگم الان میتونی بیای بار؟
=: عاااا فکر کنن بتونم بیام
÷: فکر کنم نداریم باید بیای
÷: اوکیه میام
÷: پس بیا آدرس مینویسم
پایان مکالمه
ویو نویسنده
الان هانول با فلیکس رفتن بار
=: سلام اوپا
÷: سلام چاگی
÷: چیکار داشتی
=: بهت نیاز دارم
=: وادا فاک
ویو هانول
نذاشت حرفم رو کامل بزنم که دستم رو گرفت و منو برد توی یکی از اتاقای بار و انداختم روی تخت
(دوستان تازه اسمات نوشتیم ویار کردیم)
فردا صبح
+: با درد شدیدی در ناحیه شکمم بیدار شدم و یک مسکن خوردم و بعد چند مین حالم بهتر شد
_: صب پا شدم دیدم ا.ت داره قرص میخوره زیر چشمی نگاش کردم که یهو نگام کرد
+: فکر کردی نمیدونگ داری نگام میکنی و یدونه محکم میزنه رو سینش که آخش در اومد
_: ای چته بیبی گرل
+: پوکر فیس نگا میکنه
_:اینجوری نگام نکن ناراحت میشم بیبی گرل
+: هعی چی بگم به تو برو لباساتو بپوش بیا بریم صبحونه بخوریم
ا.ت ویو
رفتم فلیکس رو بیدار کنم که دیدم نیست
+: چاگی اوپی نیست
_: حتما رفته یه چیزی بخره
+: بهتره بهش زنگ بزنیم
۵.۵k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.