proud love پارت27
بلند شدم لباسامو عوض کردم یکمی ارایش کردم رفتم پایین همه تو حیاط بودن
هانا. سلامممم
نامی و جیمین سریع بلند شدم منو اروم کمک کردم بشینم رو صندلیی دوییدن تو سالن با تعجب نگاشون میکردم بقیه میخندیدن سریع با کلی خوراکی اومدن اوردن گذاشتن جلوم
هانا. چتونههه
جیمین. باید بخوری جون بگیری
نامی. و دیگهه حق دخالت تو ماموریتا هم ندارید
هانا. چییی یعنی چی نامی میدونی من چند سال زحمت کشیدمم تا ب اینجا برسم چجوری ازم میخپای دخالت نکنم
جیمین. هانا نامی راست میگه تو دختری هانا خطرناکه برات اینجا باشی بیب منو ببین هر سری سر هر ماموریت باید نگرانت باشیم ک چیزیت نشه ادمای زیادی مثل هیون هست ک برای گرفتن عزیزانم ممکنه بهت اسیب بزنن تو از پس همه اونا بر نمیای من نمیتونم نبودتو تحمل کنم 🥺
هانا. با بغض گفتم واقعا ک تو هم جیمین براتون متاسفم فکر نمیکردم انقدر بد باشی 😭😭
بلند شدم رفتم بالا تا شب موندم تو اتاق درو قفل کرده بودم در میزدن جواب نمیدادم باز در زدن
اجوما. دخترم حداقللل بیا یکم غذا بخور
هانا. نمیخوام نمیخوام بسه ولم کنید من از پس هیچی برنمیام هق میخوام از اینجا برم هق
جیمین
صدای داد خانا تا پایین هم میومد واقعا بد گفتم بهش
نامی. جیمین فقط تو مقصر نیستی منم هستم نباید بهش میگفتم
جیمین. نمیدونم واقعا باید باهاش حرف بزنم
نامی. بهش فشار نیار زیاد اون تازه مثل ما شده شابد شرایطش براش سخته
رفتم بالا در زدم ک چیزی پرت شد ب در صدای شکستن اومد
جیمین. هانا خواهش میکنم بس کن این در لعنتیو باز کن اروم باهم صحبت کنیم
هانا. هق نمیخوام هق
جیمین. بیبی من خواهش میکنم با اینکارا ب خودت اسیب میزنی نگرانتم درو باز کن صحبت کنیم هوم
صدای باز شدن در اومد
هانا
با حرفای جیمین یکم اروم شد اییی خر چرا با حرفاش نرم میشی اوففف درو باز کردم سرمو گذاشتم رو سینش گریه کردم
جیمین. هوشش گریه نکنن بیبی مننن
جیمین. ببخشید هانی من واقعا بد گفتم برات خواهش میکنم خودتو اینجوری نابود نکن بیا اینو بخور یکم خونه شاید حالتو درست بکنه
از دستش گرفتم خوشمزه بود لب جیمینو بوس کردم رفتیم پایین جیمین برام بستنی اورد نشستیم خوردیم
نامی. هعییییی اون ماللل من بوددد
زبونمو در اوردم
هانا. اوممم چقدررر خوشمزسسسس به بهه
دویید دنبالمم چند دقیقه بود داشتیم میدوییدیم پریدم بغل جیمین
هانا. ایییی ولمممم کننن جیمینننن
جیمین. هعیی هعییی تامو جرییی بس کنید ععع نامی مگه بچه ایی اخه ولش کن بیبی منو
نامی. ببین کی از کی محافظت میکنه مگه تو نبودی پاستیلاشو خوردی هوممم اعتراف کن
هانا. جیمین واقعا ککک بعدا ب حسابت میرسم پروو
بیا خسیس اینم بستینیت اما باهم بخوریم
تا شب داشتیم با نامی هعی بستنی میخوردیم جیمین گفت ی مهمونی هست بعد بحثم با نامجون رفتم حاضر شدم (عکس لباسارو بعدا میزارم) رفتم پایین جیمین خیلی خوشتیپ شده بود همه همینطور بودن
جیمین. واووو بیب خیلی خوشگل شدی فقط بدو لباستو عوض کن این خیلی بازه
نامی. یس بدو بدو
هانا. هعیی بس کنیددد این کجاش بازه شما هیزید نه بقیه پروو
جیمین ونامی. حسابتو میرسیم بعدا
رفتیم مهمونی جیمین هعی نگام میکرد با کلم بهش میفهموندم چیه ک چشمک میزد
اومد سمتم دستمو گرفت رفتیم وسط رقصیدیم لبمو داشت میبوسیدد ازم جدا شد کککک یدفعهههه
اینم از این پارت بقیشم یکم بعد میزارمم 🙂😐✌🏻💜
هانا. سلامممم
نامی و جیمین سریع بلند شدم منو اروم کمک کردم بشینم رو صندلیی دوییدن تو سالن با تعجب نگاشون میکردم بقیه میخندیدن سریع با کلی خوراکی اومدن اوردن گذاشتن جلوم
هانا. چتونههه
جیمین. باید بخوری جون بگیری
نامی. و دیگهه حق دخالت تو ماموریتا هم ندارید
هانا. چییی یعنی چی نامی میدونی من چند سال زحمت کشیدمم تا ب اینجا برسم چجوری ازم میخپای دخالت نکنم
جیمین. هانا نامی راست میگه تو دختری هانا خطرناکه برات اینجا باشی بیب منو ببین هر سری سر هر ماموریت باید نگرانت باشیم ک چیزیت نشه ادمای زیادی مثل هیون هست ک برای گرفتن عزیزانم ممکنه بهت اسیب بزنن تو از پس همه اونا بر نمیای من نمیتونم نبودتو تحمل کنم 🥺
هانا. با بغض گفتم واقعا ک تو هم جیمین براتون متاسفم فکر نمیکردم انقدر بد باشی 😭😭
بلند شدم رفتم بالا تا شب موندم تو اتاق درو قفل کرده بودم در میزدن جواب نمیدادم باز در زدن
اجوما. دخترم حداقللل بیا یکم غذا بخور
هانا. نمیخوام نمیخوام بسه ولم کنید من از پس هیچی برنمیام هق میخوام از اینجا برم هق
جیمین
صدای داد خانا تا پایین هم میومد واقعا بد گفتم بهش
نامی. جیمین فقط تو مقصر نیستی منم هستم نباید بهش میگفتم
جیمین. نمیدونم واقعا باید باهاش حرف بزنم
نامی. بهش فشار نیار زیاد اون تازه مثل ما شده شابد شرایطش براش سخته
رفتم بالا در زدم ک چیزی پرت شد ب در صدای شکستن اومد
جیمین. هانا خواهش میکنم بس کن این در لعنتیو باز کن اروم باهم صحبت کنیم
هانا. هق نمیخوام هق
جیمین. بیبی من خواهش میکنم با اینکارا ب خودت اسیب میزنی نگرانتم درو باز کن صحبت کنیم هوم
صدای باز شدن در اومد
هانا
با حرفای جیمین یکم اروم شد اییی خر چرا با حرفاش نرم میشی اوففف درو باز کردم سرمو گذاشتم رو سینش گریه کردم
جیمین. هوشش گریه نکنن بیبی مننن
جیمین. ببخشید هانی من واقعا بد گفتم برات خواهش میکنم خودتو اینجوری نابود نکن بیا اینو بخور یکم خونه شاید حالتو درست بکنه
از دستش گرفتم خوشمزه بود لب جیمینو بوس کردم رفتیم پایین جیمین برام بستنی اورد نشستیم خوردیم
نامی. هعییییی اون ماللل من بوددد
زبونمو در اوردم
هانا. اوممم چقدررر خوشمزسسسس به بهه
دویید دنبالمم چند دقیقه بود داشتیم میدوییدیم پریدم بغل جیمین
هانا. ایییی ولمممم کننن جیمینننن
جیمین. هعیی هعییی تامو جرییی بس کنید ععع نامی مگه بچه ایی اخه ولش کن بیبی منو
نامی. ببین کی از کی محافظت میکنه مگه تو نبودی پاستیلاشو خوردی هوممم اعتراف کن
هانا. جیمین واقعا ککک بعدا ب حسابت میرسم پروو
بیا خسیس اینم بستینیت اما باهم بخوریم
تا شب داشتیم با نامی هعی بستنی میخوردیم جیمین گفت ی مهمونی هست بعد بحثم با نامجون رفتم حاضر شدم (عکس لباسارو بعدا میزارم) رفتم پایین جیمین خیلی خوشتیپ شده بود همه همینطور بودن
جیمین. واووو بیب خیلی خوشگل شدی فقط بدو لباستو عوض کن این خیلی بازه
نامی. یس بدو بدو
هانا. هعیی بس کنیددد این کجاش بازه شما هیزید نه بقیه پروو
جیمین ونامی. حسابتو میرسیم بعدا
رفتیم مهمونی جیمین هعی نگام میکرد با کلم بهش میفهموندم چیه ک چشمک میزد
اومد سمتم دستمو گرفت رفتیم وسط رقصیدیم لبمو داشت میبوسیدد ازم جدا شد کککک یدفعهههه
اینم از این پارت بقیشم یکم بعد میزارمم 🙂😐✌🏻💜
۳۲.۴k
۰۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.