وقتی فقط یه آیدل بودم p4
بالاخره رسیدیم .
ماشین ایستاد و من از پنجره به ساختمون کنارم نگاه کردم . یه ساختمون فوق بلند بود خیلی شیک بود .
بهش گفتم ..
+: اینجا کجاست ؟
-: خونه ی من
+: چی ؟ منو آوردی خونه ی خودت ؟ نه نه من مزاحمت نمیشم من خودم خونه دارم . من باید برم
-: آروم باش یه نفسی بگیر .. حالا میری ، بیا بالا یه نوشیدنی بهت بدم سر حال بیای بعد ببینیم چی میشه
+: نه نه لطفا . اگه میتونی منو برگردون اگر نه که خودم برمیگردم .
-: این جا خونه ی منه پس من دستور میدم ( سریع و جدی گفت )
+: اوممم
-: دلم نمیخواد سر این موضوع الکی و بی مزه سرت داد بزنم خودت با زبون خوش پیاده شو میریم بالا یه چی میخوریم ، خوش میگذره . به حرفم گوش کن ، پشیمون نمیشی ..
+: پوففففف
-: سکوت علامت رضایته . پیاده شو
دیگه چیزی نگفتم و همراهش رفتم ..
آسانسور رو زد تا بیاد پایین بهش گفتم
+: تو چرا اسمتو به من نمیگی ؟ نکنه دزدی منو دزدیدی؟
-:(خنده) نه من دزد نیستم . بزار وقتی رفتیم توی خونه بهت میگم . قول میدم
+: اوف باش
آسانسور اومد بالا و سوار شدیم ، من ادامه دادم
+: حداقل کلاه و ماسکتو بردار ببینم چه شکلی ای
-: وقتی رفتیم بالا خودمو بهت نشون میدم . مطمئن باش اونوقت دیگه نیاز نیست اسممو بهت بگم . چون منو از رو قیافه میشناسی صد درصد ..
+: اوفف پس چرا زود تر نمیرسییییم ؟
-: بیا رسیدیم
آسانسور ایستاد و ما پیاده شدیم . کلید انداخت و به داخت خونه اشاره کرد که یعنی بفرمایید
رفتم داخل . واوووو چه خونه باحالیییی تو فکر بودم و به در رو دیوار نگاه میکردم که با صدای اون پسره به خودم اومدم
-: خب چطوره ؟ خوشت اومد ؟
+: وااووو باورم نمیشه اینجا مال توئه ، آره خوشم اوم... وایسا بینم تو چرا اینو ازم میپرسی ؟
-: هوم ؟ .. چیزه .. بیا بهت نوشیدنی بدم تو برو بشین. من برات میارم
نشستم روی مبل و گفتم
+: فکر نکن بیخیال میشم و زود یادم میره . خب بگو..
-: چیو بگم ؟
+: خودتو به کوچه علی چپ نزن . قولتو میگم .
-: اووو حق با توئه . خب راستش من ..
یهو کلاه و ماسکشو همزمان برداشت که منم همزمان با حرکتش پشمام که هیچ برگام و پرامو همیچیم ریخت ...
اون جونگ کوک بود . جئون جونگکوک معروف . همونی که طرفدارش بودم .. وااااااااااایییییییی
-: ببینم تو حالت خوبه ؟ .. چه سوال احمقانه ای ، معلومه که نه . نفس عمیق بکش لطفا . نفس بکش درکت میکنم .
+: من خوبمممم(نفس های ترسناک به دلیل شوک زیاد)
-: آروم باش ، آرامش خودتو حفظ کن و سعی کن نفس بکشی ..
+: من آرومممم(بازم نفس های ترسناک به دلیل شوک بیش از حد)
کوک یه قدم سریع برداشت و گفت ..
و گفت ...
و گفت ....
گفت ...
خمار باشییییید ..
گفتم کرم دارم ، شما باور کنید خب ؟
ماشین ایستاد و من از پنجره به ساختمون کنارم نگاه کردم . یه ساختمون فوق بلند بود خیلی شیک بود .
بهش گفتم ..
+: اینجا کجاست ؟
-: خونه ی من
+: چی ؟ منو آوردی خونه ی خودت ؟ نه نه من مزاحمت نمیشم من خودم خونه دارم . من باید برم
-: آروم باش یه نفسی بگیر .. حالا میری ، بیا بالا یه نوشیدنی بهت بدم سر حال بیای بعد ببینیم چی میشه
+: نه نه لطفا . اگه میتونی منو برگردون اگر نه که خودم برمیگردم .
-: این جا خونه ی منه پس من دستور میدم ( سریع و جدی گفت )
+: اوممم
-: دلم نمیخواد سر این موضوع الکی و بی مزه سرت داد بزنم خودت با زبون خوش پیاده شو میریم بالا یه چی میخوریم ، خوش میگذره . به حرفم گوش کن ، پشیمون نمیشی ..
+: پوففففف
-: سکوت علامت رضایته . پیاده شو
دیگه چیزی نگفتم و همراهش رفتم ..
آسانسور رو زد تا بیاد پایین بهش گفتم
+: تو چرا اسمتو به من نمیگی ؟ نکنه دزدی منو دزدیدی؟
-:(خنده) نه من دزد نیستم . بزار وقتی رفتیم توی خونه بهت میگم . قول میدم
+: اوف باش
آسانسور اومد بالا و سوار شدیم ، من ادامه دادم
+: حداقل کلاه و ماسکتو بردار ببینم چه شکلی ای
-: وقتی رفتیم بالا خودمو بهت نشون میدم . مطمئن باش اونوقت دیگه نیاز نیست اسممو بهت بگم . چون منو از رو قیافه میشناسی صد درصد ..
+: اوفف پس چرا زود تر نمیرسییییم ؟
-: بیا رسیدیم
آسانسور ایستاد و ما پیاده شدیم . کلید انداخت و به داخت خونه اشاره کرد که یعنی بفرمایید
رفتم داخل . واوووو چه خونه باحالیییی تو فکر بودم و به در رو دیوار نگاه میکردم که با صدای اون پسره به خودم اومدم
-: خب چطوره ؟ خوشت اومد ؟
+: وااووو باورم نمیشه اینجا مال توئه ، آره خوشم اوم... وایسا بینم تو چرا اینو ازم میپرسی ؟
-: هوم ؟ .. چیزه .. بیا بهت نوشیدنی بدم تو برو بشین. من برات میارم
نشستم روی مبل و گفتم
+: فکر نکن بیخیال میشم و زود یادم میره . خب بگو..
-: چیو بگم ؟
+: خودتو به کوچه علی چپ نزن . قولتو میگم .
-: اووو حق با توئه . خب راستش من ..
یهو کلاه و ماسکشو همزمان برداشت که منم همزمان با حرکتش پشمام که هیچ برگام و پرامو همیچیم ریخت ...
اون جونگ کوک بود . جئون جونگکوک معروف . همونی که طرفدارش بودم .. وااااااااااایییییییی
-: ببینم تو حالت خوبه ؟ .. چه سوال احمقانه ای ، معلومه که نه . نفس عمیق بکش لطفا . نفس بکش درکت میکنم .
+: من خوبمممم(نفس های ترسناک به دلیل شوک زیاد)
-: آروم باش ، آرامش خودتو حفظ کن و سعی کن نفس بکشی ..
+: من آرومممم(بازم نفس های ترسناک به دلیل شوک بیش از حد)
کوک یه قدم سریع برداشت و گفت ..
و گفت ...
و گفت ....
گفت ...
خمار باشییییید ..
گفتم کرم دارم ، شما باور کنید خب ؟
۴.۹k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.