پارت ۳
پارت ۳
رفتیم خونه خواهرم و با کلی بدبختی و زور آمدیم خونه
از زبان کوک
بیدار شدم دیدم داخل ساحلم
کم کم داشت چیز هایی و یا دم امد که باد آمد و کشتی غرق شد
پس یعنی معامله
ما نقشه بر آب شد
ویک دختر خوشگلی من را داخل ساحل
آورد کمرم خشک شده
بود و با کمر درد
زیادی از جام بلند شدم و به سمت قصر رفتم اولش پدرم یعنی
پادشاه باور نکرد
ولی آخرش بهش فهموندم
و قرار شد
بخاطر فوت کارکنان
داخل کشتی
مقداری سکه طلا
به آنها بدیم برای
اینکه مردن
[خلاصه میکنم]
از زبان کوک:چند روزه همش دنبال
اون دختره زیبا بودم که نجاتم دادا بود
میگشتم ولی هر جایی که میگشتم پیداش نمیکردم و کم کم فکر میکردم
که اون دختر را من توهم
زدم و هیچ دختری به این شکلی وجود نداره .
از زبان فلورا :امروز قرار بود که برم سرزمین آدم ها پس از آب بیرون آمدم
و تبدیل به انسان شدم ویکهو....
حیححح خماری بد دردیه
حمایت کنید فیک را
رفتیم خونه خواهرم و با کلی بدبختی و زور آمدیم خونه
از زبان کوک
بیدار شدم دیدم داخل ساحلم
کم کم داشت چیز هایی و یا دم امد که باد آمد و کشتی غرق شد
پس یعنی معامله
ما نقشه بر آب شد
ویک دختر خوشگلی من را داخل ساحل
آورد کمرم خشک شده
بود و با کمر درد
زیادی از جام بلند شدم و به سمت قصر رفتم اولش پدرم یعنی
پادشاه باور نکرد
ولی آخرش بهش فهموندم
و قرار شد
بخاطر فوت کارکنان
داخل کشتی
مقداری سکه طلا
به آنها بدیم برای
اینکه مردن
[خلاصه میکنم]
از زبان کوک:چند روزه همش دنبال
اون دختره زیبا بودم که نجاتم دادا بود
میگشتم ولی هر جایی که میگشتم پیداش نمیکردم و کم کم فکر میکردم
که اون دختر را من توهم
زدم و هیچ دختری به این شکلی وجود نداره .
از زبان فلورا :امروز قرار بود که برم سرزمین آدم ها پس از آب بیرون آمدم
و تبدیل به انسان شدم ویکهو....
حیححح خماری بد دردیه
حمایت کنید فیک را
۴.۵k
۰۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.