فیک جیمین دوبال عجیب
فیک جیمین دوبال عجیب
(پارت۲۰)
از زبان ات
صبح ساعت ۷
از خواب بیدارشدم گوشیم زنگ میخورد برداشتم جیمین بود گفتم جانم گفت سر کوچه تونم امروز باهم میریم گفتم باشه فورا حاضر شدم رفتم درو باز کردم مامانم نشسته بود منو دید گفت تا منو نبخشی از اینجا نمیرم دلم براش سوخت منم از خدا خواسته محبت مادر ندیدم بخشیدمش گفتم تو برو من میرم سرکار مامانم رفت جیمین اومد دستمو گرفت سوار ماشین شدیم رفتیم شرکت بعداز تایم کاری همه داشتن میرفتن رفتم پیش جیمین گفتم میشه تا خونه پیاده روی کنیم گفت اگه خسته نمیشی باشه از شرکت رفتیم بیرون توی راه بودیم گفتم جیمین میشه بهم رانندگی یاد بدی بهم نگاه کردو گفت باشه گفتم پس از فرداشب شروع میکنیم گفت باشه داشتیم میرفتیم هوا سرد بود جیمین گفت ات وایسا برم یه چیزداغ بگیرم قهوه میخوری گفتم نه کاپو چینو خوبه رفت دوتا کاپو چینو گرفت خوردیم دوباره بعدش گفتم خرید سومین بار بهش گفتم برای خودش نخرید چهار مین بار که بهش گفتم گفت ات میترکی ها گفتم نه شیش بار خوردم این بار میخواستم بگیرم ش.ا.ش.م گرفتم پاهامو ایکس یا ضبدر کردم گفتم جیمین گفت ات خوبی لبامو فشار دادم گفت نه دسشویی دارم گفت مگه بهت نگفتم انقدر نخور اون بالاتر یه فضای سبزه دسشویی هم داره دست جیمینو فشار داد گفتم نه نمیتونم راه برم گفت اخرین بار یه خانومه دستمو اینجوری فشار داد زایید دستمو فشار نده الان اینجارو دریا میکنی بهش نگاه کردم بلند شدم گفتم نمک دون کج کج راه رفتم
(پارت۲۰)
از زبان ات
صبح ساعت ۷
از خواب بیدارشدم گوشیم زنگ میخورد برداشتم جیمین بود گفتم جانم گفت سر کوچه تونم امروز باهم میریم گفتم باشه فورا حاضر شدم رفتم درو باز کردم مامانم نشسته بود منو دید گفت تا منو نبخشی از اینجا نمیرم دلم براش سوخت منم از خدا خواسته محبت مادر ندیدم بخشیدمش گفتم تو برو من میرم سرکار مامانم رفت جیمین اومد دستمو گرفت سوار ماشین شدیم رفتیم شرکت بعداز تایم کاری همه داشتن میرفتن رفتم پیش جیمین گفتم میشه تا خونه پیاده روی کنیم گفت اگه خسته نمیشی باشه از شرکت رفتیم بیرون توی راه بودیم گفتم جیمین میشه بهم رانندگی یاد بدی بهم نگاه کردو گفت باشه گفتم پس از فرداشب شروع میکنیم گفت باشه داشتیم میرفتیم هوا سرد بود جیمین گفت ات وایسا برم یه چیزداغ بگیرم قهوه میخوری گفتم نه کاپو چینو خوبه رفت دوتا کاپو چینو گرفت خوردیم دوباره بعدش گفتم خرید سومین بار بهش گفتم برای خودش نخرید چهار مین بار که بهش گفتم گفت ات میترکی ها گفتم نه شیش بار خوردم این بار میخواستم بگیرم ش.ا.ش.م گرفتم پاهامو ایکس یا ضبدر کردم گفتم جیمین گفت ات خوبی لبامو فشار دادم گفت نه دسشویی دارم گفت مگه بهت نگفتم انقدر نخور اون بالاتر یه فضای سبزه دسشویی هم داره دست جیمینو فشار داد گفتم نه نمیتونم راه برم گفت اخرین بار یه خانومه دستمو اینجوری فشار داد زایید دستمو فشار نده الان اینجارو دریا میکنی بهش نگاه کردم بلند شدم گفتم نمک دون کج کج راه رفتم
۵.۲k
۰۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.