قسمت پنجم
قسمت پنجم
ایام محرم که میشد، خانه ما محل تامین خیلی از چیزها بود برای برپا کردن روضه سید الشهدا، از پخت و پز گرفته تا کارهای دیگر. چون در منزل ما درست روبرو مسجد "باب المراد" بود . درحیاط را باز میگذاشتند تا مردم برای وضو گرفتن داخل بیایند. پدر خودش روضه میخواند و مداحی میکرد. اشعار زیادی را از بر بود هم آیینی و هم غیر آیینی، عقیده زیادی به مطالعه، آن هم از نوع ادبی داشت. کتابخانهاش پر بوده از کتابهای دیوان اشعار شاعران بزرگ از قدیم تا معاصر.
همین رفتارها شخصیت محسن بقیه بچهها را ساخت. خانوادگی اهل ذوق و شعر و مطالعه شدیم. پدر احترام عجیبی به محسن میگذاشت. یک بار بچهها معترض شده بودند گفت:" شماها نمیفهمید محسن کیه بعداً میفهمید!"
مادر هم اهل مراقبت و، در عین حال، یک زن مدیر و کد بانو و با سیاست بود مادر و پدر از مناطق مختلف اردستان بودند. محله ما همه اهالی یک روستا یعنی منطقه زواره هستند که سادات زیادی هم دارد. مادربزرگمان زمانی که تهران کشف حجاب شد ،چون شوهرش هم فوت کرده بود با دو تا بچه از تهران آمد قم و ساکن آنجا شد. پدر هم از منطقه مهاباد اردستان بودند چند تا از بچههای محل برادر و خواهر رضایی ما بودند که دو تایشان شهید شدند. شهید غلام عابدینزاده و شهید دکتر جوهری از شهدای مدافع سلامت بودند. اینقدر پدر و مادر ما اهل مراقبت و ایمان بودند که سرآمد محله رهبر بودند .اگر محسن تربیت شده است ،با رزق حلال پدر و تربیت درست مادرمان بوده است. مادرمان ایام محرم از زمانی که بلندگوی مسجد روشن میشد، در خانه را باز میگذاشت تا مردم برای استفاده از دستشویی و گرفتن وضو بیایند.
....ادامه دارد
به نقل از برادر شهید، سعید فخری زاده
#کتاب
#معرفی_کتاب
#فخر_ایران_محسن_فخری_زاده_ابر_دانشمند_هسته_ای
#قاسم_سلیمانی_هسته_ای_ایران_شهید_محسن_فخری_زاده
#فخر_مقدس
#فخر_ایران
ایام محرم که میشد، خانه ما محل تامین خیلی از چیزها بود برای برپا کردن روضه سید الشهدا، از پخت و پز گرفته تا کارهای دیگر. چون در منزل ما درست روبرو مسجد "باب المراد" بود . درحیاط را باز میگذاشتند تا مردم برای وضو گرفتن داخل بیایند. پدر خودش روضه میخواند و مداحی میکرد. اشعار زیادی را از بر بود هم آیینی و هم غیر آیینی، عقیده زیادی به مطالعه، آن هم از نوع ادبی داشت. کتابخانهاش پر بوده از کتابهای دیوان اشعار شاعران بزرگ از قدیم تا معاصر.
همین رفتارها شخصیت محسن بقیه بچهها را ساخت. خانوادگی اهل ذوق و شعر و مطالعه شدیم. پدر احترام عجیبی به محسن میگذاشت. یک بار بچهها معترض شده بودند گفت:" شماها نمیفهمید محسن کیه بعداً میفهمید!"
مادر هم اهل مراقبت و، در عین حال، یک زن مدیر و کد بانو و با سیاست بود مادر و پدر از مناطق مختلف اردستان بودند. محله ما همه اهالی یک روستا یعنی منطقه زواره هستند که سادات زیادی هم دارد. مادربزرگمان زمانی که تهران کشف حجاب شد ،چون شوهرش هم فوت کرده بود با دو تا بچه از تهران آمد قم و ساکن آنجا شد. پدر هم از منطقه مهاباد اردستان بودند چند تا از بچههای محل برادر و خواهر رضایی ما بودند که دو تایشان شهید شدند. شهید غلام عابدینزاده و شهید دکتر جوهری از شهدای مدافع سلامت بودند. اینقدر پدر و مادر ما اهل مراقبت و ایمان بودند که سرآمد محله رهبر بودند .اگر محسن تربیت شده است ،با رزق حلال پدر و تربیت درست مادرمان بوده است. مادرمان ایام محرم از زمانی که بلندگوی مسجد روشن میشد، در خانه را باز میگذاشت تا مردم برای استفاده از دستشویی و گرفتن وضو بیایند.
....ادامه دارد
به نقل از برادر شهید، سعید فخری زاده
#کتاب
#معرفی_کتاب
#فخر_ایران_محسن_فخری_زاده_ابر_دانشمند_هسته_ای
#قاسم_سلیمانی_هسته_ای_ایران_شهید_محسن_فخری_زاده
#فخر_مقدس
#فخر_ایران
۱.۵k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.