پارت ۲۶
ویو ا/ت:
در با شتاب باز شد اون جونگکوک بود
تا دید من روی پای جونگ سو ام چشاش شد کاسه خون
خواستم از روی پاش بلند شم ولی زورم نرسید
جونگ سو سیگارش رو خاموش کرد
جونگکوک:حرومزاده ولش کن(داد)
جونگ سو: باشه ولی
منو از روی پاهاش انداخت روی زمین
جونگ سو:وقتی دونفر دیگه رو دارم برای چی این احمق رو بگیرم
و بهم یه لگد زد که اخ بلندی گفتم
جونگکوک رو دیدم که اعصبی به سمت جونگ سو شتاب برداشته بود تا رسید بهش یقش رو گرفت و یک مشت محکم بهش زد که من از ترس هینی کشیدم
جونگکوک همین طور پشت سر هم به جونگ سو مشت میزد رفتم دستش رو گرفتم
ا/ت:جونگکوک بس کن تروخدا بسه(گریه)
جونگکوک بس کرد رو به من کرد و با نگاهی ترسناک نگاهم کرد
جونگکوک:انقدر این عوضی برات مهمه؟(نگاه های به شدت ترسناک)
تا خوستم حرفی بزنم یهو دردی زیر دلم حس کردم و چشام سیاهی رفت
..........................
به جان خودم بقیش رو میزارم ببخشید اصلا فعالیت نداشتم قول میدم بزارم ولی نت هم تقصیر داره هر موقعه خواستم پارت جدید بزارم پیت میومد
خوب
پارت بعد:
لایک:۸
در با شتاب باز شد اون جونگکوک بود
تا دید من روی پای جونگ سو ام چشاش شد کاسه خون
خواستم از روی پاش بلند شم ولی زورم نرسید
جونگ سو سیگارش رو خاموش کرد
جونگکوک:حرومزاده ولش کن(داد)
جونگ سو: باشه ولی
منو از روی پاهاش انداخت روی زمین
جونگ سو:وقتی دونفر دیگه رو دارم برای چی این احمق رو بگیرم
و بهم یه لگد زد که اخ بلندی گفتم
جونگکوک رو دیدم که اعصبی به سمت جونگ سو شتاب برداشته بود تا رسید بهش یقش رو گرفت و یک مشت محکم بهش زد که من از ترس هینی کشیدم
جونگکوک همین طور پشت سر هم به جونگ سو مشت میزد رفتم دستش رو گرفتم
ا/ت:جونگکوک بس کن تروخدا بسه(گریه)
جونگکوک بس کرد رو به من کرد و با نگاهی ترسناک نگاهم کرد
جونگکوک:انقدر این عوضی برات مهمه؟(نگاه های به شدت ترسناک)
تا خوستم حرفی بزنم یهو دردی زیر دلم حس کردم و چشام سیاهی رفت
..........................
به جان خودم بقیش رو میزارم ببخشید اصلا فعالیت نداشتم قول میدم بزارم ولی نت هم تقصیر داره هر موقعه خواستم پارت جدید بزارم پیت میومد
خوب
پارت بعد:
لایک:۸
۵.۸k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.