P21
ویو جونگکوک
ساعت ۳ نصفه شب بود رفتم خونه دیدم چراغا خاموشه خب عادی بود چون دیر وقته رفتم تو اتاق مشترک من و ات دیدم ات مثل جوجه خوابیده از چشمای پف کردش معلوم بود خیلی گریه کرده دلم براش سوخت ولی خب من دیگه دوستش ندارم
لباسام رو عوض کردم و خوابیدم
ویو ات
صبح با برخورد نور خورشید به چشمام از خواب بیدار شدم دیدم کسی تو اتاق نیست ولی صدای آب میومد پس فهمیدم کوک اومده و الان داره حموم میکنه منم پاشدم لباسام رو عوض کردم و رفتم پایین دیدم آجوما داره صبحونه درست میکنه رفتم پیشش
+آجوما چیکار میکنی
@صبح بخیر دخترم دارم صبحونه درست میکنم بشین تا بیارم
+بله
نشستم و داشتم فکر میکردم که چرا کوک باهام سرد شده که دیدم داره میاد پایین
+صبح بخیر چاگی(لبخند)
_صبح بخیر (سرد)
بازم باهام سرد رفتار میکرد بغض کردم و سرم رو انداختم پایین آجوما صبحونه رو آورد و شروع کردیم به خوردن هیچی نمیگفتیم صبحونه تموم شد کوک رفت تو اتاق و یکم بعد دیدم آماده شده و داره میره
+کوک کجا میری
_بیرون
+کوک امروز خواهرم میخواد از آمریکا برگرده میتونم برم فرودگاه
_نخیر بشین سرجات
+آخه چرا خواهرم داره برمیگرده (بغض سگی)
_گفتم بشین سرجات (یکم داد)
+باشه(بغض)
کوک رفت بیرون منم رفتم تو اتاقم و گریه کردم و تصمیم گرفتم با کوک مثل خودش رفتار کنم سرد
پس اشکام رو پاک کردم و رفتم تو اتاق مشترک مون وسایلم رو جمع کردم و بردم تو اتاق خودم
رفتم حموم و بعد بیست مین اومدم بیرون لباسام رو پوشیدم و رفتم تو گوشی داشتم تو گوشی میگشتم که یهو
تو خماری نمیزارمتون چون قول دادم امروز جبران یکم دو پارت دیگه آپ میکنم
شعار:بنده فرشته هستم 😊
شرایط
خوشحال باشین حداقل به خاطر ادمین گلتون 🎉🌹
ساعت ۳ نصفه شب بود رفتم خونه دیدم چراغا خاموشه خب عادی بود چون دیر وقته رفتم تو اتاق مشترک من و ات دیدم ات مثل جوجه خوابیده از چشمای پف کردش معلوم بود خیلی گریه کرده دلم براش سوخت ولی خب من دیگه دوستش ندارم
لباسام رو عوض کردم و خوابیدم
ویو ات
صبح با برخورد نور خورشید به چشمام از خواب بیدار شدم دیدم کسی تو اتاق نیست ولی صدای آب میومد پس فهمیدم کوک اومده و الان داره حموم میکنه منم پاشدم لباسام رو عوض کردم و رفتم پایین دیدم آجوما داره صبحونه درست میکنه رفتم پیشش
+آجوما چیکار میکنی
@صبح بخیر دخترم دارم صبحونه درست میکنم بشین تا بیارم
+بله
نشستم و داشتم فکر میکردم که چرا کوک باهام سرد شده که دیدم داره میاد پایین
+صبح بخیر چاگی(لبخند)
_صبح بخیر (سرد)
بازم باهام سرد رفتار میکرد بغض کردم و سرم رو انداختم پایین آجوما صبحونه رو آورد و شروع کردیم به خوردن هیچی نمیگفتیم صبحونه تموم شد کوک رفت تو اتاق و یکم بعد دیدم آماده شده و داره میره
+کوک کجا میری
_بیرون
+کوک امروز خواهرم میخواد از آمریکا برگرده میتونم برم فرودگاه
_نخیر بشین سرجات
+آخه چرا خواهرم داره برمیگرده (بغض سگی)
_گفتم بشین سرجات (یکم داد)
+باشه(بغض)
کوک رفت بیرون منم رفتم تو اتاقم و گریه کردم و تصمیم گرفتم با کوک مثل خودش رفتار کنم سرد
پس اشکام رو پاک کردم و رفتم تو اتاق مشترک مون وسایلم رو جمع کردم و بردم تو اتاق خودم
رفتم حموم و بعد بیست مین اومدم بیرون لباسام رو پوشیدم و رفتم تو گوشی داشتم تو گوشی میگشتم که یهو
تو خماری نمیزارمتون چون قول دادم امروز جبران یکم دو پارت دیگه آپ میکنم
شعار:بنده فرشته هستم 😊
شرایط
خوشحال باشین حداقل به خاطر ادمین گلتون 🎉🌹
۲.۷k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.