p17
جی:نه نه نمیخواد
سوهو:اون چه حرفیه ها بیب
جی:باشه برو (بهتره بره میتونم فرار کنم )
سوهو:من رفتمممم بای بای نفسمممم
جی"دستی به سوهو تکون داد و گاز و خاموش کرد و دوید به سمت جنگل هرچقدر به جلو میرفت بیشتر گم میشد دیگه زیادی ترسیده بود دوباره....اون اون صدا نهههههه
مرده:جیرال جیرال؟
جی:چی میخوای مرتیکههههه(با گریه)
مرده:(خنده شیطانی) منو زیادی میشناسی خب بگم چی میخوام ازت اینو میخوام که.... جئون رو ول کنی
جی:سوهو خودتی؟
مرده:نه...من زیادی بهت نزدیکم
جی:(جیغ با گریه) بسهههههه دست از...هق..هق هق..سرم..هق ..برداررررررر..هق
مرده:گریت زیادی خوبه
جی:گمشوووووو
مرده(خنده شیطانی)
جی:یعنی اینجا همون جنگله که با جین و جیمین اومدم ....نکنه...خودشه
یه لحظه احساس کردم یکی موهام رو ناز میکنه زیادی ترسیدم کقتی سرم رو چرخوندم اون سوهو بود
سوهو:عشقم...اینجا چیکار میکنی اومدی دنبالم قربونت برم؟
جی:(گریه)سو سوهو
سوهو:جانم چرا گریه میکنی
جی:یهمرده هی بهم میگه استاد رو ول کنم
سوهو:خب توهم ولش کن
جی:چییی اون دوستمه
سوهو:نباشه
جی:نمیشه
سوهو:اه ولش بیا بریم خونمون
جی:نمیریمدیگهبهقصر؟
سوهو:....ام نه فکری براش ندارم تو چی فکر میکنی بریم؟؟؟
جی:اره اره لطفا بریم
سوهو:باشه عشقم بریم چشاتو ببند
جی"چشامرو بستم و خودم رو دم قصر دیدم
مرسی به خاطر همه مهربونیتون🫂🫂🫂
سوهو:اون چه حرفیه ها بیب
جی:باشه برو (بهتره بره میتونم فرار کنم )
سوهو:من رفتمممم بای بای نفسمممم
جی"دستی به سوهو تکون داد و گاز و خاموش کرد و دوید به سمت جنگل هرچقدر به جلو میرفت بیشتر گم میشد دیگه زیادی ترسیده بود دوباره....اون اون صدا نهههههه
مرده:جیرال جیرال؟
جی:چی میخوای مرتیکههههه(با گریه)
مرده:(خنده شیطانی) منو زیادی میشناسی خب بگم چی میخوام ازت اینو میخوام که.... جئون رو ول کنی
جی:سوهو خودتی؟
مرده:نه...من زیادی بهت نزدیکم
جی:(جیغ با گریه) بسهههههه دست از...هق..هق هق..سرم..هق ..برداررررررر..هق
مرده:گریت زیادی خوبه
جی:گمشوووووو
مرده(خنده شیطانی)
جی:یعنی اینجا همون جنگله که با جین و جیمین اومدم ....نکنه...خودشه
یه لحظه احساس کردم یکی موهام رو ناز میکنه زیادی ترسیدم کقتی سرم رو چرخوندم اون سوهو بود
سوهو:عشقم...اینجا چیکار میکنی اومدی دنبالم قربونت برم؟
جی:(گریه)سو سوهو
سوهو:جانم چرا گریه میکنی
جی:یهمرده هی بهم میگه استاد رو ول کنم
سوهو:خب توهم ولش کن
جی:چییی اون دوستمه
سوهو:نباشه
جی:نمیشه
سوهو:اه ولش بیا بریم خونمون
جی:نمیریمدیگهبهقصر؟
سوهو:....ام نه فکری براش ندارم تو چی فکر میکنی بریم؟؟؟
جی:اره اره لطفا بریم
سوهو:باشه عشقم بریم چشاتو ببند
جی"چشامرو بستم و خودم رو دم قصر دیدم
مرسی به خاطر همه مهربونیتون🫂🫂🫂
۳۵.۹k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.