➖⃟♥️•• 𝒓𝒊𝒈𝒉𝒕 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 𝒑²²
_هیسسس صداتو بیار پایین دختر ... سالای پیش نامزد ارباب باهاش میرفت خواهشا باهاش برو ممکنه تو مهمونی حالش بد بشه چون نامزد قبلیش توی اون مهمونی هست دخترم خواهش میکنم باهاش برو
_میسو!....حرفم رو ادامه ندادم
_باشه
_اماده شو دخترم وسایل هات رو هم تو چمدون جمع کردم طبقه پایین آماده شو و بیا
_مگه قراره الان بریم؟!
_اره
بعد رفتن میسو چندتا خدمتکار اومدن و منو آماده کردن
رفتم طبقه پایین ارباب با کت و شلوار ایستاده بود میسو هم دوتا چمدون دستش بود و کنار ارباب بود رفتم پایین وایسادم کنارشون و میسو رو بغل کردم تا ماشین همراهمون اومد چمدون ها رو گذاشت تو جعبه برای آخرین بار بغلش کردم و نشستم تو ماشین ارباب اومد و کنارم نشست راننده حرکت کرد تو راه حالم بدتر و بدتر میشد دردم خیلی زیاد بود دیگه نتونستم تحمل کنم به خودم می پیچیدم ارباب با تعجب گفت
_چت شده؟؟
_...دلم درد میکنه
سرم رو بلند کرد و گذاشت رو پاهاش
یانگ جلو نشسته بود ارباب بهش گفت:
_یانگ قرص توی داشبورد بده
یانگ یه قرص داد ارباب یه قرص گذاشت توی دهنم و بهم یکم اب داد درد دلم بهتر شده بود ارباب داشت با موهام بازی میکرد چشمام بسته شد و خوابم برد
با صدای ارباب بیدار شدم
_بلند شو! رسیدیم
_میسو!....حرفم رو ادامه ندادم
_باشه
_اماده شو دخترم وسایل هات رو هم تو چمدون جمع کردم طبقه پایین آماده شو و بیا
_مگه قراره الان بریم؟!
_اره
بعد رفتن میسو چندتا خدمتکار اومدن و منو آماده کردن
رفتم طبقه پایین ارباب با کت و شلوار ایستاده بود میسو هم دوتا چمدون دستش بود و کنار ارباب بود رفتم پایین وایسادم کنارشون و میسو رو بغل کردم تا ماشین همراهمون اومد چمدون ها رو گذاشت تو جعبه برای آخرین بار بغلش کردم و نشستم تو ماشین ارباب اومد و کنارم نشست راننده حرکت کرد تو راه حالم بدتر و بدتر میشد دردم خیلی زیاد بود دیگه نتونستم تحمل کنم به خودم می پیچیدم ارباب با تعجب گفت
_چت شده؟؟
_...دلم درد میکنه
سرم رو بلند کرد و گذاشت رو پاهاش
یانگ جلو نشسته بود ارباب بهش گفت:
_یانگ قرص توی داشبورد بده
یانگ یه قرص داد ارباب یه قرص گذاشت توی دهنم و بهم یکم اب داد درد دلم بهتر شده بود ارباب داشت با موهام بازی میکرد چشمام بسته شد و خوابم برد
با صدای ارباب بیدار شدم
_بلند شو! رسیدیم
۵۲.۱k
۰۲ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.