my saving angel ...p=6
در طول مدت همشون یه جوری نگاهم میکردن انگار جن دیده بودن من که چیز عجیب غریبی نیستم
- چرا از نظر ادما ظاهرت خیلی عجیبه
یه پسره جلو رو مون نشسته بود فکر کنم اسمش جیمین بود خیلی چیز بود ادما بهش چی میگن یادم رفت
- به مغزت فشار نیار میشه کیوت:/
اره اره کیوت همینه
غذا رو خوردیم و من تشکر کردم زیاد بیششون راحت نبودم و استرس دارم که چیزی رو لو ندم
* ممنون خیلی خوش مزه بود
همه ی اعضا : خواهش
شوگا ویو:
با بچه ها نشسته بودیمو داشتیم برای شام خوردن حاضر میشدیم که جین رفت یه میوه بخوره خیلی منتظر موندیم اما جین نیومد نامجون رفت و بعد از چند دقیقهاومد و بهمون گفت که بریم توی اون یکی اتاق هممون موافقت کردیمو رفتیم که یه دفعه یه دختر با چشمای درشت و مو های سرمه ای خیلی خیلی براق با یه استایل مشکی جلو مون وایستاده وایستاده بود اما خیلی خوشگل بود
نامجون بهمون گفت که مهمونه و با ما غذا میخوره
احساس می کنم که پیشمون معذب بود
پایان دید یونگی
* خب من دیگه باید برم و بازم ممنون به خاطر غذاتون
همه ی اعضا : خواهش
جیمین : ام اسمتو بهمو نگفتی که
* اسمم نامراست
جیمین :چقد خوشکل
*ممنون
کوک : موهات رنگش خیلی خوش رنگه
* مرسی
شوگا : موهات چجوری انقدر براقه ؟؟؟
*حالا بهشون چی بگم لونا کمکم کننن خوابی ؟
- بگو کراتین کردم
* کراتین دیگه چه کوفتیه
-حرف نزن فقط بگو کراتین کردم
* کراتین کردم
به خاطر همونه( بچه ها نامرا توی دلش داره با لونا حرف میزنه)
شوگا : اها
* خب من دیگه برم خدافظ
ته : کجا وایسا من میرسونمت نصفه شبه همم بارون میباره خیس میشی
- بگو ماشین دارم
* نه ممنون ماشین دارم
ته : اهان باش
* خدافظ
همه ی اعضا : خدا فظ نامرا
جین : بازم ممنون برای نجات دادن
* خوا هش میکنم
نامرا رفت و اعضا مشغول حرف زدن باهم شدن
هوپی: هی جین قضیه ی کمک کردن چی بود ؟
همه ی اعضا : اره چی بود؟
جین : قبل اجرا میخواستم برم اب بخورم نگو زیر پام پوست موز بوده یه فعه لیز خوردم ولی نامرا اومد و نزاشت من زمین بخورم همین:/
هوپی :ظاهرش خیلی عجیب بود مخصوصا چشماش
شوگا : بهش نمیخورد که کره ای باشه
ته : اصلا چطوری وارد اینجا شده؟
هیچ کسی به جز کارکنا نمیتونه وارد اینجا شه
کوک : شاید کارمند جدید بوده
ته: اگر کارمند جدید بود بهمون میگفتن
نامی :...
پایان
- چرا از نظر ادما ظاهرت خیلی عجیبه
یه پسره جلو رو مون نشسته بود فکر کنم اسمش جیمین بود خیلی چیز بود ادما بهش چی میگن یادم رفت
- به مغزت فشار نیار میشه کیوت:/
اره اره کیوت همینه
غذا رو خوردیم و من تشکر کردم زیاد بیششون راحت نبودم و استرس دارم که چیزی رو لو ندم
* ممنون خیلی خوش مزه بود
همه ی اعضا : خواهش
شوگا ویو:
با بچه ها نشسته بودیمو داشتیم برای شام خوردن حاضر میشدیم که جین رفت یه میوه بخوره خیلی منتظر موندیم اما جین نیومد نامجون رفت و بعد از چند دقیقهاومد و بهمون گفت که بریم توی اون یکی اتاق هممون موافقت کردیمو رفتیم که یه دفعه یه دختر با چشمای درشت و مو های سرمه ای خیلی خیلی براق با یه استایل مشکی جلو مون وایستاده وایستاده بود اما خیلی خوشگل بود
نامجون بهمون گفت که مهمونه و با ما غذا میخوره
احساس می کنم که پیشمون معذب بود
پایان دید یونگی
* خب من دیگه باید برم و بازم ممنون به خاطر غذاتون
همه ی اعضا : خواهش
جیمین : ام اسمتو بهمو نگفتی که
* اسمم نامراست
جیمین :چقد خوشکل
*ممنون
کوک : موهات رنگش خیلی خوش رنگه
* مرسی
شوگا : موهات چجوری انقدر براقه ؟؟؟
*حالا بهشون چی بگم لونا کمکم کننن خوابی ؟
- بگو کراتین کردم
* کراتین دیگه چه کوفتیه
-حرف نزن فقط بگو کراتین کردم
* کراتین کردم
به خاطر همونه( بچه ها نامرا توی دلش داره با لونا حرف میزنه)
شوگا : اها
* خب من دیگه برم خدافظ
ته : کجا وایسا من میرسونمت نصفه شبه همم بارون میباره خیس میشی
- بگو ماشین دارم
* نه ممنون ماشین دارم
ته : اهان باش
* خدافظ
همه ی اعضا : خدا فظ نامرا
جین : بازم ممنون برای نجات دادن
* خوا هش میکنم
نامرا رفت و اعضا مشغول حرف زدن باهم شدن
هوپی: هی جین قضیه ی کمک کردن چی بود ؟
همه ی اعضا : اره چی بود؟
جین : قبل اجرا میخواستم برم اب بخورم نگو زیر پام پوست موز بوده یه فعه لیز خوردم ولی نامرا اومد و نزاشت من زمین بخورم همین:/
هوپی :ظاهرش خیلی عجیب بود مخصوصا چشماش
شوگا : بهش نمیخورد که کره ای باشه
ته : اصلا چطوری وارد اینجا شده؟
هیچ کسی به جز کارکنا نمیتونه وارد اینجا شه
کوک : شاید کارمند جدید بوده
ته: اگر کارمند جدید بود بهمون میگفتن
نامی :...
پایان
۱۸.۴k
۰۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.