part²³🦖🗿
عاجزانه به اطراف نگاه کردم اما خبری از راه فرار نبود... اصلا کدوم گوری میرفتم وقتی دوتا کله خر دنبالم بودن؟ هیچ راهی جز انتخاب بین کوک و مردی که اسمش ادوارد بود نداشتم!
کوک « نیاز به انتخاب جانگ می نداریم! قدرت همه چیز رو مشخص میکنه ادوارد! بزور هم میتونم ببرمش
جین « اما حتی اگه حق انتخاب داشته باشه یقینا تو رو انتخاب نمیکنه!
ادوارد « امتحانش مجانیه!
جیمین « انتخاب رو به جانگ می میدی یا حمله رو انتخاب میکنی؟
کوک « اگه انتخاب رو به جانگ می بدم ریسک بالایی داره! ادوارد رو انتخاب کنه نمیتونم زیر قولم بزنم.... این یه قراره
جین « اما کوک
کوک « هیچ دلیلی برای انتخاب من نداره جین! الان من حکم یه شیطان رو براش دارم پس انتخابش ادواردیه که زبون باز خوبیه
جیمین « اما تو جونشو نجات دادی!
جانگ می « شنیده بودم میگفتن دو راهی مرگ و زندگی سخترین دو راهی دنیاست اما حالا خودم بهش پی برده بودم! اگه کوک رو انتخاب میکردم یقینا زنده زنده آتیشم میزد و دیگه هیچ وقت نمیتونستم فرار کنم.... و اگه مردی به اسم ادوارد رو انتخاب میکردم هیچ شناختی ازش نداشتم و مطمئن بودم به اندازه کوک خطرناکه!
ادوارد « چی شد کوک؟ به زور متوصل میشی یا بهش حق انتخاب میدی؟
کوک « در هر صورت این دختر امشب همراه من برمیگرده! نه هیچ کس دیگه.... اما دوست دارم جوابش رو بشنوم! بهم ثابت کن هیچ دختری لیاقت توجه رو نداره جانگ می.... هر چند حتی اگه انتخابت موندن باشه نمیتونم به خاطر نافرمانی ببخشمت
ادوارد « مثل همیشه انتخاب هوشمندانه ای داری! خیلی خب وایت انتخاب با توعه... این لحظه و توی این ساعت باید انتخاب کنی با کی برمیگردی !
جین « خواهش میکنم ادوارد رو انتخاب نکن جانگ می! کوک زنده ات نمیزاره... خواهش میکنم... تو نمیدونی بین کوک و ادوارد چی گذشته!
جانگ می « هیچ حسی به هیچکس نداشتم و فقط میخواستم به آرامش برسم! بدونم امنیت دارم و خطری تهدیدم نمیکنه اما هر دو انتخاب سرشار از خطر بود و نگاه منتظرشون استرسم رو بیشتر میکرد
ادوارد « لازم نیست بترسی؛ هر چی هم بشه تو آسیبی نمیبینی
جانگ می « نمی دوستم باید نگاه پر از نگرانی جین رو بپذیرم یا انتخاب ادواردی که از هر نظر خطرش کمتر از یه جئون عصبی بود
.......... فلش بک به چند سال پیش............
یادت میاد که گفتی ؛ من اگر یه روزی نبودم ، تو هرطور شده خودتُ از تنهایی در بیار ؟
انگار میدونستی قراره نباشی ، انگار میدونستی یه روزی ناخواسته تنهام میذاری . .
من خیلی تلاش کردم به حرفت عمل کنم ، خیلی تلاش کردم تنها نباشم ، نتیجهی تلاشهام شد همهی آدمهای دورم.
همهی این آدمها حاضرن آسمون به زمین بیاد ، اما اشک من در نیاد ، میبینی ؟ من به ظاهر موفق شدم
کوک « نیاز به انتخاب جانگ می نداریم! قدرت همه چیز رو مشخص میکنه ادوارد! بزور هم میتونم ببرمش
جین « اما حتی اگه حق انتخاب داشته باشه یقینا تو رو انتخاب نمیکنه!
ادوارد « امتحانش مجانیه!
جیمین « انتخاب رو به جانگ می میدی یا حمله رو انتخاب میکنی؟
کوک « اگه انتخاب رو به جانگ می بدم ریسک بالایی داره! ادوارد رو انتخاب کنه نمیتونم زیر قولم بزنم.... این یه قراره
جین « اما کوک
کوک « هیچ دلیلی برای انتخاب من نداره جین! الان من حکم یه شیطان رو براش دارم پس انتخابش ادواردیه که زبون باز خوبیه
جیمین « اما تو جونشو نجات دادی!
جانگ می « شنیده بودم میگفتن دو راهی مرگ و زندگی سخترین دو راهی دنیاست اما حالا خودم بهش پی برده بودم! اگه کوک رو انتخاب میکردم یقینا زنده زنده آتیشم میزد و دیگه هیچ وقت نمیتونستم فرار کنم.... و اگه مردی به اسم ادوارد رو انتخاب میکردم هیچ شناختی ازش نداشتم و مطمئن بودم به اندازه کوک خطرناکه!
ادوارد « چی شد کوک؟ به زور متوصل میشی یا بهش حق انتخاب میدی؟
کوک « در هر صورت این دختر امشب همراه من برمیگرده! نه هیچ کس دیگه.... اما دوست دارم جوابش رو بشنوم! بهم ثابت کن هیچ دختری لیاقت توجه رو نداره جانگ می.... هر چند حتی اگه انتخابت موندن باشه نمیتونم به خاطر نافرمانی ببخشمت
ادوارد « مثل همیشه انتخاب هوشمندانه ای داری! خیلی خب وایت انتخاب با توعه... این لحظه و توی این ساعت باید انتخاب کنی با کی برمیگردی !
جین « خواهش میکنم ادوارد رو انتخاب نکن جانگ می! کوک زنده ات نمیزاره... خواهش میکنم... تو نمیدونی بین کوک و ادوارد چی گذشته!
جانگ می « هیچ حسی به هیچکس نداشتم و فقط میخواستم به آرامش برسم! بدونم امنیت دارم و خطری تهدیدم نمیکنه اما هر دو انتخاب سرشار از خطر بود و نگاه منتظرشون استرسم رو بیشتر میکرد
ادوارد « لازم نیست بترسی؛ هر چی هم بشه تو آسیبی نمیبینی
جانگ می « نمی دوستم باید نگاه پر از نگرانی جین رو بپذیرم یا انتخاب ادواردی که از هر نظر خطرش کمتر از یه جئون عصبی بود
.......... فلش بک به چند سال پیش............
یادت میاد که گفتی ؛ من اگر یه روزی نبودم ، تو هرطور شده خودتُ از تنهایی در بیار ؟
انگار میدونستی قراره نباشی ، انگار میدونستی یه روزی ناخواسته تنهام میذاری . .
من خیلی تلاش کردم به حرفت عمل کنم ، خیلی تلاش کردم تنها نباشم ، نتیجهی تلاشهام شد همهی آدمهای دورم.
همهی این آدمها حاضرن آسمون به زمین بیاد ، اما اشک من در نیاد ، میبینی ؟ من به ظاهر موفق شدم
۳۱.۸k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.