رمان عشق برازنده من
پارت۱۵
لیا: کوک من دوستت دارم
کوک: با گفتن این حرفش لبمو رو لبش گذاشتم و براید استایل بغلش کردم و بردمش سمت اتاقم از پله ها بالا رفتیم و رسیدیم تو اتاق و درو بستم با پام و لیا رو گذاشتمش رو تخت و روش خیمه زدم و
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
توجه کنین بچه ها این پارت اسمارت هس که اسمارتشو تو کامنت با پیجhttps://wisgoon.com/maryam.hosseyni_94956 این میزارمم اگ دوست ندارین نخونین گزارش هم نکنین اوکی
لایک و کامنت هم یادتون نرعه🙂🧸💜
لیا: کوک من دوستت دارم
کوک: با گفتن این حرفش لبمو رو لبش گذاشتم و براید استایل بغلش کردم و بردمش سمت اتاقم از پله ها بالا رفتیم و رسیدیم تو اتاق و درو بستم با پام و لیا رو گذاشتمش رو تخت و روش خیمه زدم و
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
توجه کنین بچه ها این پارت اسمارت هس که اسمارتشو تو کامنت با پیجhttps://wisgoon.com/maryam.hosseyni_94956 این میزارمم اگ دوست ندارین نخونین گزارش هم نکنین اوکی
لایک و کامنت هم یادتون نرعه🙂🧸💜
۱۸.۸k
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.