kooki👿
🥖part 13🥖
🍗kooki🍗
همه مست بودیم 🍷
یهو... تهیونگ سمتم اومد کوکی توی حیات بود
پسرا هم که بد جور مست بودن
تهیونگ یهو منو بوسید جیغم تو دهنش خفه شد هر چی تغلا کردم
ولم نکرد یهو کوکی اومد داخل جام که دستش بو رو انداخت
کوک :چه غلتی میکنی مرتیکه؟
تهیونگ لبام رو ول کرد
تهیونگ:به تو چه؟
لبام داشت خون میومد
جیمین:حالت خوبه؟لبت داره خون میاد
کوک یه مشت محکم زد تو صورت تهیونگ
کوک:حسابت رو میرسم مرتیکه
من رفتم جلوی کوک رو بگیرم که شوگا منو گرفت و گفت
شوگا:ولش کن بزار کارش رو بکنه
ه.ی:اما..
شوگا: اما نداریم
کوک:ه.ی چه غلتی داری میکنییی؟ (با جیغ)
کوک وقتی لبام رو دید که پر از خون شده
محکم بغلم کردم و لبام و بوسید تا خون های رو لبم پاک شه
بغلش کردم
ه.ی:کوک آروم باش میدونم عصبی شدی اما خب تهیونگ مسته
تهیونگ:نه...
تا پارت بعد بابای 💜 👋
Faitying baby 💙 💚
🍗kooki🍗
همه مست بودیم 🍷
یهو... تهیونگ سمتم اومد کوکی توی حیات بود
پسرا هم که بد جور مست بودن
تهیونگ یهو منو بوسید جیغم تو دهنش خفه شد هر چی تغلا کردم
ولم نکرد یهو کوکی اومد داخل جام که دستش بو رو انداخت
کوک :چه غلتی میکنی مرتیکه؟
تهیونگ لبام رو ول کرد
تهیونگ:به تو چه؟
لبام داشت خون میومد
جیمین:حالت خوبه؟لبت داره خون میاد
کوک یه مشت محکم زد تو صورت تهیونگ
کوک:حسابت رو میرسم مرتیکه
من رفتم جلوی کوک رو بگیرم که شوگا منو گرفت و گفت
شوگا:ولش کن بزار کارش رو بکنه
ه.ی:اما..
شوگا: اما نداریم
کوک:ه.ی چه غلتی داری میکنییی؟ (با جیغ)
کوک وقتی لبام رو دید که پر از خون شده
محکم بغلم کردم و لبام و بوسید تا خون های رو لبم پاک شه
بغلش کردم
ه.ی:کوک آروم باش میدونم عصبی شدی اما خب تهیونگ مسته
تهیونگ:نه...
تا پارت بعد بابای 💜 👋
Faitying baby 💙 💚
۹۹.۵k
۱۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.