ⁱ ʷᵃˢ ⁱⁿ ˡᵒᵛᵉ ʷⁱᵗʰ ʸᵒᵘ⁹

کوک :امروز باید بریم سراغ کارمون
ته:چه کاری؟؟
کوک:همون کاری که این خانم ها به خاطرش امدن
ته: آها
جیسونگ:ددی چه کاری
کوک:به تو مربوط نیس
جیسونگ:وااا ددی بی ادب اصن من قهرم
کوک:جیسونگ فکر نکن الان که من باهاتم به خاطر خودته به خاطر پدرمه تا همین جاهم که تحملت کردم خودش خیلیه
جیسونگ:هوفففف
.
کوک:یعنی چی کثافت اشغال
#:من بهتون گفتم که اینجوری که فکر می‌کنید نیست
کوک:پس میگی من خرم؟؟
ته:ولش کن
کوک:بگو بعدی بیاد
ته: اینو چه کارش کنم
کوک:نمیدونم بندازش اشغالی در اشغالی هم قفل کن نتونه بیاد بیرون
ته:اوک
ته: مگه نشنیدین چی گفت سریع
کوک:ته بگو بعدی بیاد
ته:بعدیییی
×:سسلام
کوک: این زنو میشناسی؟؟
×:آره
کوک:کیه؟؟
×:اجازه ندارم بگم
یهو کوک از تو جیبش یه اسلح.ه بیرون آورد
کوک:یا میگی یا خودم الان میکشمت
×بببا شششه الللان میمیمگم
کوک:سریععععع
×این خانم یانگ سونگ مینه همسر آقای پارک
کوک:ادامه...
×:این خانمچند وقت از سئول فرار کرده بود ولی دوباره برگشت
کوک:بچه داره؟
×:خیر
کوک: پس این کیه(عکس ا.ت)
×:این دختر ثروتمند ترین ادم کره است
کوک:اسمش؟
×:کیم ا.ت
کوک:اینو میدونم اسکل اسم یارو چیه
×:آها.. کیم سوانگ مین
کوک: زن و بچه داری؟
×:بله ۲ تا بچه ی کوچیک دارم که یکیشون مریضه
کوک:با دارو خوب میشه؟؟
×:دارو هاش خیلی گرونه
کوک:اینو بردار ببر یکم بهش پول بده و دارو های بچش هم بخر
×:وای قربان نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم
کوک:نیازی به تشکر نیس
کوک:فقط یه چیزی
×:بله
کوک:تو این اطلاعات رو از کجا داری؟
×:قبلا جزو FBI بودم
کوک:پس چرا به شغلت ادامه ندادی
×:یه چند وقتی سرطان گرفته بودم هنوز هم درحال درمان هستم ویک عمل خیلی مهم دارم که باید ۴ ماه پیش انجام می‌شد ولی به خاطر وضع مالیم فعلا دارم با دارو سر میکنم ولی وقتی خوب بشم دوباره بر میگردم سراغ شغلم
کوک:پول عملش هم پرداخت کنید
×:وای قربان چجوری براتون جبران کنم؟؟
کوک:هر خبری که از این خانواده به دست اوردی بهم بگو
×:چشم واقعا ازتون ممنونم
کوک:جینو
جینو:بله قربان
برو درمورد کیم سوانگ مین تحقیق کن بهم بگو
جینو:چشم قربان
ته:بریم خونه
کوک:چند نفر امدن جواب دادن؟؟
ته:۷۸ نفر رو میخوایم بکشیم و فقط ۱ نفر جواب درست رو داده
کوک:اون ۷۸ نفر رو آزاد کن برن
ته:اوک
کوک:بجز اون یکی مونده به آخر ی
ته:چرا؟
کوک:چون احساس کردم مشکوک میزنه و میره همه چیز رو میگه