Fake jimin 🦋💜
Forced Love 🦋💜p4💜
ویو جیمین:
بلند شدم دیدم ا/ت هنوز خوابه یه بوسه کوتاهی ازش کردم و رفتم کارای لازمو کردمو صبونه خوردم و حاضر شدم و رفتم تا بارو تحویل بدم
ویو ا/ت:
بلند شدم درد دلم کمتر شد رفتم سرویس کارای لازمو کردم و لباسامو عوض کردم و صبونه خوردم و از آجوما پرسیدم
ا/ت: جیمین کجا رفته؟
آجوما: امروز بزرگترین قرار داد رو داشتن بعدش چرا گفتی جیمین؟!
ا/ت: خودش گفت بهش بگم!!
آجوما: عاها....
بعد از خوردن صبونه رفتم داخل حیاط یکم بازی کردم و چرخیدم
ویو جیمین:
با استرس زیاد اومدم خونه دیدم ا/ت خونه نیست
جیمین: آجومااااااااااااااا
آجوما: بله ارباب
جیمین: ا/ت کجاست؟!
آجوما: داخل حیاطن
جیمین: خب برو سر کارت
یهویی تلفنم زنگ خورد
بچه ها لیا دوست دختر جیمین قبلا به جیمین خیانت کرده بود و الان میخواست که لیا از جیمین انتقال بگیره
لیا هم همونی بود که قراره بار رو تحویل بگیره
ویو تلفن:
لیا: خوبی ددی؟!
جیمین: چی میخوای از من هاااا؟!
لیا: خب ... من بارارو نمیخوام
جیمین: پس چی میخوای؟
لیا: اون دختری که تو خونته
جیمین: چییییی؟؟!؟!؟!
لیا: ادمامو میفرستم بیان سراغش و به یکیشون میگم که اون مال خودش کنه
جیمین: غلط میکنیییییی🔪
لیا: حالا میبینی ددی😏بای
جیمین تلفنو قطع میکنه و ا/ت میاد خونه و جیمین میره پیشه آجوما..
جیمین: آجوما
آجوما: بله ارباب
جیمین: اگه تو حین عادت ماهیانه با ا/ت رابطه داشته باشم مشکلی پیش نمیاد؟
آجوما: نه فقط دل دردشون زیاد میشه و خون ازشون زیاد میره حالا مگه چی شده ارباب
جیمین همه چیو به آجوما میگه و......
آجوما رو مثه مادره خودش میدونه
آجوما: عاها ای ارباب کلک پس عاشق ا/ت شدی!!!
جیمین: عاره آجوما🤭
آجوما میره پیش ا/ت و همه چیو میگه..........
و بعد........
ویو جیمین:
بلند شدم دیدم ا/ت هنوز خوابه یه بوسه کوتاهی ازش کردم و رفتم کارای لازمو کردمو صبونه خوردم و حاضر شدم و رفتم تا بارو تحویل بدم
ویو ا/ت:
بلند شدم درد دلم کمتر شد رفتم سرویس کارای لازمو کردم و لباسامو عوض کردم و صبونه خوردم و از آجوما پرسیدم
ا/ت: جیمین کجا رفته؟
آجوما: امروز بزرگترین قرار داد رو داشتن بعدش چرا گفتی جیمین؟!
ا/ت: خودش گفت بهش بگم!!
آجوما: عاها....
بعد از خوردن صبونه رفتم داخل حیاط یکم بازی کردم و چرخیدم
ویو جیمین:
با استرس زیاد اومدم خونه دیدم ا/ت خونه نیست
جیمین: آجومااااااااااااااا
آجوما: بله ارباب
جیمین: ا/ت کجاست؟!
آجوما: داخل حیاطن
جیمین: خب برو سر کارت
یهویی تلفنم زنگ خورد
بچه ها لیا دوست دختر جیمین قبلا به جیمین خیانت کرده بود و الان میخواست که لیا از جیمین انتقال بگیره
لیا هم همونی بود که قراره بار رو تحویل بگیره
ویو تلفن:
لیا: خوبی ددی؟!
جیمین: چی میخوای از من هاااا؟!
لیا: خب ... من بارارو نمیخوام
جیمین: پس چی میخوای؟
لیا: اون دختری که تو خونته
جیمین: چییییی؟؟!؟!؟!
لیا: ادمامو میفرستم بیان سراغش و به یکیشون میگم که اون مال خودش کنه
جیمین: غلط میکنیییییی🔪
لیا: حالا میبینی ددی😏بای
جیمین تلفنو قطع میکنه و ا/ت میاد خونه و جیمین میره پیشه آجوما..
جیمین: آجوما
آجوما: بله ارباب
جیمین: اگه تو حین عادت ماهیانه با ا/ت رابطه داشته باشم مشکلی پیش نمیاد؟
آجوما: نه فقط دل دردشون زیاد میشه و خون ازشون زیاد میره حالا مگه چی شده ارباب
جیمین همه چیو به آجوما میگه و......
آجوما رو مثه مادره خودش میدونه
آجوما: عاها ای ارباب کلک پس عاشق ا/ت شدی!!!
جیمین: عاره آجوما🤭
آجوما میره پیش ا/ت و همه چیو میگه..........
و بعد........
۱۸.۵k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.