عشق کوچک من پارت 1
لیسا:وایی بازم ساعت ۶ صبح
برم بچها رو بیدار کنم
لیسا بچه هارو بیدار کرد
جنی:صبحونه امروز پنکیک داریم
اعضا:هورااا🥳🥳
رزی وجیسو نظر دادن که با اعضا برن بستنی فروشی اعضا قبول کردن
اونجا بی تی اس هم بودن
رزی:بچها من برم بستنی بگیرم چی میخواین
لیسا:شکلاتی
جیسو:توت فرنگی
جنی:موزی
رزی:منم که توت فرنگی میخورم
رزی رفت و گفت:سلام وقت بخیر ۲تا ایس پک توت فرنگی ۱ دونه شکلاتی ۱ دونه موزی
جیمیل هم رفت برای تهیونگ و کوک شیر موز بخره
جیمین:سلام اقا دوتا شیر موز لطفا
جیمیل محو رزی شده بود
صاحب بستنی فروشی:خانم شما باید صبر کنین
رزی:یعنی چی من زودتر اومدم
جیمین: خب خانم اقا گفت اول من
رزی:نخیر اول من من زودتر اومدم یعنی چییییییی😡😡😡
جیمین:غلط کردم اقا اول مال اینو بدید خودشو کشت قرمز شده مثل رب گوجه
رزی کفرش اومد بالا بعد یدونه زد تو گوشجیمین گف حد خودتو بدون
جیمین:تو کی هستی که منو میزنی
رزی:من رزی ام و هر کاری بخوام میکنم
جیسو اومد پیش رزی
جین هم اومد پیش جیمین
جین گفت :خانم گوش دوستمو قرمز کردین
رزی:دوس دارم به تو چه
جیسو:هی رزی آروم باش
جیمین:بیجا میکنی بزنی منو
رزی:حرف دهنتو بهم
جین:جیمین خوبه دیگههه
جیمین:مثلا اگه حرف دهنمو نفهمم چی میشه
رزی:این میشه
یدونه پا کفش پاشنه بلندش زد رو با جیمین
جیمین افتاد:ای ای ای ای ای تو مریضی
ولی خیلی خوشگلی
رزی:رو مخ من نرو
جیسو و جین:خدایا خودت این دوتا دیونه رو جدا کن از هم
لیسا دوید:چیشده
کوک هم دوید:وایی جیمین به فاخ رفتی ها
لیسا:رزی خوبش کردی
کوک:اهم میخوای منم بزنم تا بفهمی کی کیرو خوب کرد؟؟
لیسا که اعصاب نداره
یدونه زد تو گوش کوک و موهاشو کشید🤣🤣🤣
کوک:ای ای روانی ولم کن
لیسا که فهمید کوک گف روانی حرفش در اومد یدونه محکم زدش
جین و جیسو هم داشت میخندید
همه هم داشتن نگاشون میکردن
جنی هم رفت خرید تهیونگ هم همینطور
یهو خوردن به هم
جنی:هوی حواست کجاست کور
تهیونگ:ببخشید
جنی تو ذهنش: چقد خوشگله خدا
تهیونگ تو ذهنش:چقدر جذابه
کوک:ای غلط کردم ولم کن
لیسا:افرین بچه ی خوب
جیمین :منم غلط کردم ولم کن رزی
رزی:اولن خانم رزی دومن اینکه با خواهرم لیسا درست حرف بزن
کوک:ببخشید
رزی :لیسا حالا بیا بریم
لیسا:باشه بریم
همینطور جیسو و جین داشتن نگاه هم میکردن:/
جین دیگه خندید
جیسو هم خندید
و خداحافظی کردن
تهیونگ گف شیر موزی رسید
یهو دید کوک و جیمین قرمز قرمز اومدن زد زیر خنده😂😂😂😂
کوک:مرض
جیمین:درد
تهیونگ :کی این بلا رو سرتون آورده
کوک:۲ تا خانم بودن لیسا و رزی
البته یکی هم بود به اسم جیسو فقط داشت نگا جین میکرد جین هم نگا جیسو
تهیونگ منم تو فروشگاه بودم ب
یه خانم دیدم اسمش جنی بود
خیلی کیوت....
لایک ۲۰ تا
کامنت ۱۵تا
برم بچها رو بیدار کنم
لیسا بچه هارو بیدار کرد
جنی:صبحونه امروز پنکیک داریم
اعضا:هورااا🥳🥳
رزی وجیسو نظر دادن که با اعضا برن بستنی فروشی اعضا قبول کردن
اونجا بی تی اس هم بودن
رزی:بچها من برم بستنی بگیرم چی میخواین
لیسا:شکلاتی
جیسو:توت فرنگی
جنی:موزی
رزی:منم که توت فرنگی میخورم
رزی رفت و گفت:سلام وقت بخیر ۲تا ایس پک توت فرنگی ۱ دونه شکلاتی ۱ دونه موزی
جیمیل هم رفت برای تهیونگ و کوک شیر موز بخره
جیمین:سلام اقا دوتا شیر موز لطفا
جیمیل محو رزی شده بود
صاحب بستنی فروشی:خانم شما باید صبر کنین
رزی:یعنی چی من زودتر اومدم
جیمین: خب خانم اقا گفت اول من
رزی:نخیر اول من من زودتر اومدم یعنی چییییییی😡😡😡
جیمین:غلط کردم اقا اول مال اینو بدید خودشو کشت قرمز شده مثل رب گوجه
رزی کفرش اومد بالا بعد یدونه زد تو گوشجیمین گف حد خودتو بدون
جیمین:تو کی هستی که منو میزنی
رزی:من رزی ام و هر کاری بخوام میکنم
جیسو اومد پیش رزی
جین هم اومد پیش جیمین
جین گفت :خانم گوش دوستمو قرمز کردین
رزی:دوس دارم به تو چه
جیسو:هی رزی آروم باش
جیمین:بیجا میکنی بزنی منو
رزی:حرف دهنتو بهم
جین:جیمین خوبه دیگههه
جیمین:مثلا اگه حرف دهنمو نفهمم چی میشه
رزی:این میشه
یدونه پا کفش پاشنه بلندش زد رو با جیمین
جیمین افتاد:ای ای ای ای ای تو مریضی
ولی خیلی خوشگلی
رزی:رو مخ من نرو
جیسو و جین:خدایا خودت این دوتا دیونه رو جدا کن از هم
لیسا دوید:چیشده
کوک هم دوید:وایی جیمین به فاخ رفتی ها
لیسا:رزی خوبش کردی
کوک:اهم میخوای منم بزنم تا بفهمی کی کیرو خوب کرد؟؟
لیسا که اعصاب نداره
یدونه زد تو گوش کوک و موهاشو کشید🤣🤣🤣
کوک:ای ای روانی ولم کن
لیسا که فهمید کوک گف روانی حرفش در اومد یدونه محکم زدش
جین و جیسو هم داشت میخندید
همه هم داشتن نگاشون میکردن
جنی هم رفت خرید تهیونگ هم همینطور
یهو خوردن به هم
جنی:هوی حواست کجاست کور
تهیونگ:ببخشید
جنی تو ذهنش: چقد خوشگله خدا
تهیونگ تو ذهنش:چقدر جذابه
کوک:ای غلط کردم ولم کن
لیسا:افرین بچه ی خوب
جیمین :منم غلط کردم ولم کن رزی
رزی:اولن خانم رزی دومن اینکه با خواهرم لیسا درست حرف بزن
کوک:ببخشید
رزی :لیسا حالا بیا بریم
لیسا:باشه بریم
همینطور جیسو و جین داشتن نگاه هم میکردن:/
جین دیگه خندید
جیسو هم خندید
و خداحافظی کردن
تهیونگ گف شیر موزی رسید
یهو دید کوک و جیمین قرمز قرمز اومدن زد زیر خنده😂😂😂😂
کوک:مرض
جیمین:درد
تهیونگ :کی این بلا رو سرتون آورده
کوک:۲ تا خانم بودن لیسا و رزی
البته یکی هم بود به اسم جیسو فقط داشت نگا جین میکرد جین هم نگا جیسو
تهیونگ منم تو فروشگاه بودم ب
یه خانم دیدم اسمش جنی بود
خیلی کیوت....
لایک ۲۰ تا
کامنت ۱۵تا
۲۷.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.