جنیور: اوه راستش منم دراین مورد میخواستم بگم که من دیشب م

جنیور: اوه راستش منم دراین مورد میخواستم بگم که من دیشب مست بودم یادم هیچی یادم نمیاد و خب میدونی اگه کاری کردم ببخشید وقتی مستم هیچی دست خودم نیست
سوزومه: مشکلی نیستمنم اینجوریم زیاد چرتو پرت میگم وقت مستم
جنیور: اوم
سوزومه: راستی دوست دختر داری؟
جنیور: نه چطور
سوزومه: هیچی بابا فقط یکی از دخترا اومد گفت دوروبر ددی من نپلک
جنیور: توچی گفتی
سوزومه: گفتم باشه
جنیور: خوب کاری کردی باهاشون دهن به دهن نشدی راستش اصلا ازشون خوشم نمیاد ولی از شانسم چسبیدن بم
سوزومه: اوم ...... من دیگه خوابم میاد میرم اتاقم چراقارو خاموش کن
جنیور: اوکی شب خوش
سوزومه رفت اتاقش خیلی خوشحال بود که جنیور چیزی از دیشب یادش نیست رفت رو تخت دراز کشید و بعد از یه نفس عمیق خوابید
«صبح»
ویو سوزومه
با صدای گوشی بیدار شدم مامان پشت خط بود
سوزومه: هوفف روز تعطیل هم اسایش نداریم الان دمم صبحی کیه خدا........گوشی رو برداشتم