و باز هم ادامه پارت ۲۱😂💖
من:اَه ممد دیگه اینجوری حرف نزن اصن بهت نمیاد
ممد:باشه باشه
بعدم سینی رو گذاشتم روی میز و خودم رفتم نشستم روی مبل
متین:منم آدمم هااا چرا به من تعارف نمکنی
من:من حرمت ممد که بزرگتره رو نگه داشتم بهش تعارف کردم شما خودت بردار
(یه چش غره ای رف که که منم همراهش برد چی گفتم اصن ولش بابا)
ممد:وااا نیکاااا همین الان گفتی من سنی ندارم
من:خب درسته نداری ولی بلاخره بزرگتری از بقیه دیگه
ممد:صحیححح
من:خببببب چایی تونو بخورین بعدم برین بکپیننننن
اومدم بلند شم که:
متین:ولی ما شام نخوردیممم یه چی بیار بخوریم دیگهههه
(خیلی مظلومانهههه گفففف لعنتیییی دلم واسش ضعف رففففف)
اهم اهم خودتو جمع کن نیکا
من:عاره راس میگی منم هیچی نخوردم...خب از بیرون که نمیشه سفارش بدیم چون مغازه ها بسته اس منم که خودتون میدونید آشپزی بلد نیسم چی بخوریم پسسس
ممد:بیاین خودم براتون یه املتی درست کنم که انگشتاتونم باهاش بخورید
من:اووووو واقعاااا؟
ممد:بعلههه منو دست کم گرفتی خانم فلاحیییی
من:باششش برو ببینممم چه میکنیییی
ممد بلند شد رف تو آشپزخونه الان فقط منو متین بودیم خعلی دلم میخواس بشینم همینجوری بهش نگا کنم ولی خب نمیشد پس گوشیمو برداشتم و مشغول ور رفتن باهاش شدم
و مثلا حواسم به متین نبود
داشتم استوری های بچه ها رو میدیدم که رسیدم به یه استوری متین که ادیت بود از خودم و خودش
یکی از فن پیج ها زده بود
تو دلم داشتن قند میساییدنننن
خعلیییی خوشگللل بوددد لامصببب
ذوققق کردمممممم
من:وووووووووییییییییییی ننهههههههههههههه
متین:چییییییییییییی شدههههههههههههههه
ممد:زهررررررررر مارههههههههههههههههه
چن دقه سکوت شد تو خونه هیشکی هیچی نگف
و بعدش
خونه رف رو هوا
از صدای خنده هاموننن
انقد خندیدیم که اشک از چشای هر سه تامون میومد
من:وایی خداا خیلی وقت بود انقد نخندیده بودممم
متین:لایکککک
ممد:منم لایکککک
متین:تقلید کاررر
ممد:خفه شو بابا
بعدشم رف تو آشپز خونه که به ادامه غذا درست کردنش برسه
نمیدونم این داش املت درس میکرد یا قرمه سبزی که انقد طولش داد
متین:حالا واسه چی جیغ کشیدی
من:جیغ نکشیدم خوشحالی مو بروز دادم
متین:اوهو..حالا براچی خوشحال شدی؟
من:واییییییییی به خاطر اون ادیتهههه
متین:کدوم ادیته؟...بعدم مگه یه ادیت انقد خوشحالی داره؟
من:همون که تو استوریش کرده بودیییی...بعله شما پسرا بی احساسین ذوق نمیکنین من دخترم عاطفه دارم
متین:اهااا اوننن..عاره قشنگ بود
من:ایششش بی ذوق
متین:چیکار کنم الان توقع داری مثه تو جیغ بکشم؟
من:نه ولی خب بلاخره یه جوری باید ذوقتو نشون بدی دیگه...اصن تو چجوری ذوقتو نشون میدی؟....
بقیه اش فردا دیگه😂🙄
بلاخره فردا هم یه چی داشته باشم پست کنم 😂
درک کنید😂😂😂💜
ممد:باشه باشه
بعدم سینی رو گذاشتم روی میز و خودم رفتم نشستم روی مبل
متین:منم آدمم هااا چرا به من تعارف نمکنی
من:من حرمت ممد که بزرگتره رو نگه داشتم بهش تعارف کردم شما خودت بردار
(یه چش غره ای رف که که منم همراهش برد چی گفتم اصن ولش بابا)
ممد:وااا نیکاااا همین الان گفتی من سنی ندارم
من:خب درسته نداری ولی بلاخره بزرگتری از بقیه دیگه
ممد:صحیححح
من:خببببب چایی تونو بخورین بعدم برین بکپیننننن
اومدم بلند شم که:
متین:ولی ما شام نخوردیممم یه چی بیار بخوریم دیگهههه
(خیلی مظلومانهههه گفففف لعنتیییی دلم واسش ضعف رففففف)
اهم اهم خودتو جمع کن نیکا
من:عاره راس میگی منم هیچی نخوردم...خب از بیرون که نمیشه سفارش بدیم چون مغازه ها بسته اس منم که خودتون میدونید آشپزی بلد نیسم چی بخوریم پسسس
ممد:بیاین خودم براتون یه املتی درست کنم که انگشتاتونم باهاش بخورید
من:اووووو واقعاااا؟
ممد:بعلههه منو دست کم گرفتی خانم فلاحیییی
من:باششش برو ببینممم چه میکنیییی
ممد بلند شد رف تو آشپزخونه الان فقط منو متین بودیم خعلی دلم میخواس بشینم همینجوری بهش نگا کنم ولی خب نمیشد پس گوشیمو برداشتم و مشغول ور رفتن باهاش شدم
و مثلا حواسم به متین نبود
داشتم استوری های بچه ها رو میدیدم که رسیدم به یه استوری متین که ادیت بود از خودم و خودش
یکی از فن پیج ها زده بود
تو دلم داشتن قند میساییدنننن
خعلیییی خوشگللل بوددد لامصببب
ذوققق کردمممممم
من:وووووووووییییییییییی ننهههههههههههههه
متین:چییییییییییییی شدههههههههههههههه
ممد:زهررررررررر مارههههههههههههههههه
چن دقه سکوت شد تو خونه هیشکی هیچی نگف
و بعدش
خونه رف رو هوا
از صدای خنده هاموننن
انقد خندیدیم که اشک از چشای هر سه تامون میومد
من:وایی خداا خیلی وقت بود انقد نخندیده بودممم
متین:لایکککک
ممد:منم لایکککک
متین:تقلید کاررر
ممد:خفه شو بابا
بعدشم رف تو آشپز خونه که به ادامه غذا درست کردنش برسه
نمیدونم این داش املت درس میکرد یا قرمه سبزی که انقد طولش داد
متین:حالا واسه چی جیغ کشیدی
من:جیغ نکشیدم خوشحالی مو بروز دادم
متین:اوهو..حالا براچی خوشحال شدی؟
من:واییییییییی به خاطر اون ادیتهههه
متین:کدوم ادیته؟...بعدم مگه یه ادیت انقد خوشحالی داره؟
من:همون که تو استوریش کرده بودیییی...بعله شما پسرا بی احساسین ذوق نمیکنین من دخترم عاطفه دارم
متین:اهااا اوننن..عاره قشنگ بود
من:ایششش بی ذوق
متین:چیکار کنم الان توقع داری مثه تو جیغ بکشم؟
من:نه ولی خب بلاخره یه جوری باید ذوقتو نشون بدی دیگه...اصن تو چجوری ذوقتو نشون میدی؟....
بقیه اش فردا دیگه😂🙄
بلاخره فردا هم یه چی داشته باشم پست کنم 😂
درک کنید😂😂😂💜
۱۷.۵k
۲۱ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.