عزیزترین، عزیزترینم
عزیزترین، عزیزترینم
تو را عذاب میدهم. خواهش میکنم عزیزم مرا ببخش! یک گل رز برایم بفرست تا بدانم مرا بخشیدهای.
من در واقع خسته نیستم ولی بیحس و سنگینم و نمیتوانم کلماتِ مناسب را پیدا کنم.
آنچه میتوانم بگویم این است که: در کنارم بمان و تنهایم نگذار...
زندگی خیلی دشوار و غمانگیز است.
چطور آدم میتواند امیدوار باشد که خواهد توانست کسی را با نوشته برای خودش نگه دارد؟
با چنین وضعی آیا بوسیدنِ تو امکان پذیر است؟
آیا کاغذِ ناقابل را ببوسم؟
اگر اینطور باشد که میتوانم پنجره را باز کنم و هوای شب را ببوسم.
| نامه به فلیسه / فرانتس کافکا |
photo by: Amin
#akasi_ba_del_o_jan
تو را عذاب میدهم. خواهش میکنم عزیزم مرا ببخش! یک گل رز برایم بفرست تا بدانم مرا بخشیدهای.
من در واقع خسته نیستم ولی بیحس و سنگینم و نمیتوانم کلماتِ مناسب را پیدا کنم.
آنچه میتوانم بگویم این است که: در کنارم بمان و تنهایم نگذار...
زندگی خیلی دشوار و غمانگیز است.
چطور آدم میتواند امیدوار باشد که خواهد توانست کسی را با نوشته برای خودش نگه دارد؟
با چنین وضعی آیا بوسیدنِ تو امکان پذیر است؟
آیا کاغذِ ناقابل را ببوسم؟
اگر اینطور باشد که میتوانم پنجره را باز کنم و هوای شب را ببوسم.
| نامه به فلیسه / فرانتس کافکا |
photo by: Amin
#akasi_ba_del_o_jan
۷۶۰
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.