🤍پارت ۶ پسر قریبه🤍 (شرط پارت بعد ۵ لایک)

🤍شوگا:رفتم ثبت نام کردم اومدم سر کلاس
دوباره میریم سراغ ات
اسم نوشتم اومدم سر کلاس بهم گفتن فردا باید بیام سرکلاسشون برای تمرین
جنی:آفرین که صبت نام کردی
ات:اوهوم
پرش زمانی فردا صبح
ات:خوب امروز باید برم سر کلاس رقص
ات:لباسای مخصوصم رو ورداشتم گزاشتم توی کیفم و راه افتادم
پرش زمانی وقتی رسید به کلاس
ات:در زدم و وارد کلاس شدم
ات:چ چیییی تو
شوگا:ت..تو اینجا چکار. میکنی
ات:بنظرت چکار میکنم
شوکا:کوک میکشمت
ات:شت جنی خدا بگم چکار کنه
در همین هین معلممون اومد
(اسم معلمه لورا بود)
لورا:خوب بچه ها باید دوتا دوتا باهم باشین برای رقص
ات:رفتم اونور تر که منو با شوگا نندازه که همون موقع
لورا:خوب شما با شما باهمین اسم هاتون چی
ات:وایییی منو شوگا رو گفت بد بخت شدم
ات:م..م.من اسمم ات
شوگا:من شوگام(خیلی سرد)
لورا:خوب برین اون گوشه واستین
ات:چ..چشم
شوگا:نمیخوام با اون دختره باشم اون همکلاسیمه مسخره م میکنه(تو ذهنش)
ات:وای اگه یه کار اشتباه انجام بدم خیلی عصبانی میشه آخه چجوری باهاش برم
لوره:خوب خوب بلدین دیگه پس شروع کنید به تمرین.....🤍