فیک《 نباید اینطوری میشد 》
فیک《 نباید اینطوری میشد 》
P*20* last part.......
همینجور داشتم داد میزدم که یهو یه چراغ وسط اونجا روشن شد یه میز اون وسط بود که روش یه نوشته بود
"اگه میخوای شوگا رو پیدا کنی باید بری به این ادرس"
سریع از اونجا اومدم بیرون و سوار ماشینم شدم
وقتی رسیدم یه خونه ا نجا بود در خونه رو باز کردم که
همه : تولدت مبارکککککککک
یه چند لحظه هنگ بودم تازه فهمیدم چی شده افتادم روی زمین
+تولدت مبارک عشقم
شوگا دستم روگرفت و از رو زمین بلندم کرد
_ا....این...اینجا چه خبره؟ یعنی همه ی اونا الکی بود ایسگام کردید؟ شوگا خودتی؟ دزدیده نشدی؟ هاااا
+اروم. باش نه بابا هیچی نشده همش برای تولدت بود
یهویی پریدم بغل شوگا
_مرسییییی
+حالا بیا بریم جشن بگیریم
_اوک
(ویو چند سال بعد)
(زبان ادمین)
ا/ت و شوگا به خوبی و خوشی زندگی کردن و صاحب بچه ای به اسم سوجین شدن
(منظورم اون سوجین نیست (گرفتین کی رو میگم؟😂)
پایاننننننننننن
میدونم ریدم به روم نیارید🗿
ولی خدایی گرفتین کی رو میگم؟
P*20* last part.......
همینجور داشتم داد میزدم که یهو یه چراغ وسط اونجا روشن شد یه میز اون وسط بود که روش یه نوشته بود
"اگه میخوای شوگا رو پیدا کنی باید بری به این ادرس"
سریع از اونجا اومدم بیرون و سوار ماشینم شدم
وقتی رسیدم یه خونه ا نجا بود در خونه رو باز کردم که
همه : تولدت مبارکککککککک
یه چند لحظه هنگ بودم تازه فهمیدم چی شده افتادم روی زمین
+تولدت مبارک عشقم
شوگا دستم روگرفت و از رو زمین بلندم کرد
_ا....این...اینجا چه خبره؟ یعنی همه ی اونا الکی بود ایسگام کردید؟ شوگا خودتی؟ دزدیده نشدی؟ هاااا
+اروم. باش نه بابا هیچی نشده همش برای تولدت بود
یهویی پریدم بغل شوگا
_مرسییییی
+حالا بیا بریم جشن بگیریم
_اوک
(ویو چند سال بعد)
(زبان ادمین)
ا/ت و شوگا به خوبی و خوشی زندگی کردن و صاحب بچه ای به اسم سوجین شدن
(منظورم اون سوجین نیست (گرفتین کی رو میگم؟😂)
پایاننننننننننن
میدونم ریدم به روم نیارید🗿
ولی خدایی گرفتین کی رو میگم؟
۱۵.۱k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.