part 3

part 3
#شکیب #
رفتیم پیش بقیه فنا اومدن کلی عکس گرفتن خلاصه میتینگ تموم شد من موندم و اون دو تا گاو 😐😂💔 (ببشید)
بهشون گفتم بلند شین بریم خونه

#طاها
رفتیم خونه مشترکتا رسیدیم شکیب خودشو پرت کرد رو زمین😐😂 منم رفتم لم دادم رو مبل که یهو صدای شکمم در اومد به مبین گفتم زنگ بزنه غذا بیارن
#مبین#

زنگ زدم که غذا سفارش بدم ازشون پرسیدم
مبین چی میخورین؟
طاها من پیتزا میخوام با دوغ
شکیب منم همینطور اما کوکا میخوام
زنگ زدم سه تا پیتزا با یه دوغ و
دوتا کوکا رفتم لباس عوض کردم اومدم که زنگو زدن دیدم این دوتا احمق نمیرن خودم رفتم پیتزا ها رو حساب کردم اوردم تا اومدم این دو تا گاو پریدن رومو پیتزا ها رو گرفتن😐مث قحطی زده ها ریختیم رو غذا داشتم تیکه اخرو میخوردم که به شکیب گفتم
مبین راستی فریال کجاست؟
شکیل مثه بچه گربه مظلوم شدو گف
شکیب با خوانواده ش رفته شمال😐🥺
طاهام از اون بر با دهن پر گف
خوبه چن روز این فیس عنتو ( ببخشید دورت بگردم) نمیبینه
مبین جرررررررر😂😂😂😂😂😂😂😂😂
شکیبم که غذاش تموم شده بود یه ٱروق زدو پشه کشو ورداشت کل خونرو دنبال طاها دوید و زدش
طاها گوه خوردم ایییی نزن گاووو (ببخشید فداتشم)
شکیب فیس من عنه؟
طاها ن کی گفته تو به این خوشگلی جذابی
شکیب روشو برگردوند دید من دارم میخندم
شکیب تو هم تنت میخاره؟
اب دهنمو با صدا قورت دادمو گفتم
مبین ن مرسی 😐💔😶