ناخدای باران ها ...
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَىٰ فَارِغًا ۖ إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَآ أَنْ رَبَطْنَا عَلَىٰ قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
قلب مادر موسی [از هر چیز جز یاد فرزندش] تهی شد [و در اضطراب و نگرانی فرو رفت]. اگر قلبش را [با لطف خود] استوار نكرده بودیم تا از باوركنندگان وعده ما باشد، به یقین نزدیك بود آن [حادثه پنهانی] را فاش كند، (قصص - ۱۰)
#عاشقانه#دلنوشته#زیبا#خدا#خاص#جذاب#
قلب مادر موسی [از هر چیز جز یاد فرزندش] تهی شد [و در اضطراب و نگرانی فرو رفت]. اگر قلبش را [با لطف خود] استوار نكرده بودیم تا از باوركنندگان وعده ما باشد، به یقین نزدیك بود آن [حادثه پنهانی] را فاش كند، (قصص - ۱۰)
#عاشقانه#دلنوشته#زیبا#خدا#خاص#جذاب#
۲.۶k
۲۲ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.