ماه و خورشید
پارت ۵۱
کوک: چون خیلی درد میکرد
ته: پاپی کوچولو منو گول میزنه
کوک: پاپی کوچولو گوه بخوره تورو گول بزنه
اومد و از پشت سرم بغلم کرد
ته: پاپی کوچولو نبایو به خودش فوش بده
کوک: چشم استاد کیم
انارا: کوکی کوچولوووووووووووووووووو
کوک: انیییییییییییییییییییییییییی
همه: ودف
انارا: حسودا
ته: الان احساس نمیکنم این دوتا همون دوتایی بودن که دشمن بودن
انارا: اون موقع فرق داشت
کوک: هرچی میخواین بگین بیارم
همه به غیر ته: آبجو
برا همشون ابجو بردم
کوک: ته تو چی میخوای
ته: هیچی نمیخوام بیا بشین
کوک: مطمئنی
ته: اره
رفتم نشستم کنار تهیونگ
هانا: به والله جنی چیزی رفته تو جلدت
کوک: نه
جیا: جونگکوکی که ما میشناسیم نه ورزش میکرد نهانقدر مرتب بود
جونگ سوک: جونگکوک پدصگ بیا این سگ تهیونگو بگیر
کوک: بابو به خودت فوش دادی ولی بیخیال یونتان بدو بیاد
یونتان پرید بغلم و شروع به لیسیدن صورتم کرد که تهیونگ دستشو گذاشت رو لبام
ته: این مال منه
جونگ سوک: اهان تولدت مبارک چی میخوای
کوک: نگو که مثل همیشه برام گوشی خریدی
جونگ سوک: نه این یکی سامسونگه
کوک: بزار تو کشوی سامسونگ
همه: 😳
رفت بیرون
کوک: یونتان کوچولو چی شده دوبوره اومده پیش من
ته: پدصگ بیا برو
یونتان: هاپ هاپ.. نمیخواد..
کوک: نمیتوتد انقدر دعوا کنید
ته: اوکی
بلندم کرد و گذاشتم رو پای خودش
کوک: با این کارای یهوییت یه روز سکته میزنم
ته: نگران نباش نمیزنی
اسامی: برای تابستون چیکار میکنید
ته: من میام کره
کوک: منم فکر نکم کار دیگه ای داشته باشم باید به کلاس دنس اقای کیم که دست خواهرشون هست سر بزنم
نارا: چند نفرسدن شدن کمک دنس ایدلا
کوک: منم اودیشن دادم و قبولم کردن
هانا: از این به بعد باید اهنگای تورو گوش بدم
هوسوک: پس جمع و جور کنید بریم کره
کوک: مگه روز اخر مدرسست
هوسوک: اره امروز روز اخره و تو چه روز خوبی به دنیا اومدی
کوک: خب شما برین فرودگاه منو ته تهدهم میایم
دوهیون: منو شینا و شیا و ارویین و هاری هم بخاطر دیدن خانوادهامون که تازه رعتن کره میریم انارا و اونورا هم میبریم
همه رفتن بیرون منم از هر نمنه گوشی ای که داشتم یکی برداشتم ولی لباس بر نداشتم چون اونجا دارم و نیازی ندارم
☆ کره ☆
کوک: تهیونگ تهیونگ
ته: چی شده
کوک: از نظرت اقای جی وای پی قبولم میکنه
ته: نه پی دی نیم قبولت میکنه
پی دی نیم: کاراموزا بایستید
همه ی کاراموزا پاشدن حتی من
پی دی نیم: کیم تهیونگ استاد دانشگاه هامبورگ المان حضون دارن
ته: بله
بلند شد
پی دی نیم: خب حالا که ایشونم حضور دارن من اعلام میکنم کی قبول شده جئون جونگکوک دانشجوی رشته ی ریاضی دانشگاه هامبورگ تو سلو قبول شده
همه: چرا اون؟
پی دی نیم:....
🌕🌑
کوک: چون خیلی درد میکرد
ته: پاپی کوچولو منو گول میزنه
کوک: پاپی کوچولو گوه بخوره تورو گول بزنه
اومد و از پشت سرم بغلم کرد
ته: پاپی کوچولو نبایو به خودش فوش بده
کوک: چشم استاد کیم
انارا: کوکی کوچولوووووووووووووووووو
کوک: انیییییییییییییییییییییییییی
همه: ودف
انارا: حسودا
ته: الان احساس نمیکنم این دوتا همون دوتایی بودن که دشمن بودن
انارا: اون موقع فرق داشت
کوک: هرچی میخواین بگین بیارم
همه به غیر ته: آبجو
برا همشون ابجو بردم
کوک: ته تو چی میخوای
ته: هیچی نمیخوام بیا بشین
کوک: مطمئنی
ته: اره
رفتم نشستم کنار تهیونگ
هانا: به والله جنی چیزی رفته تو جلدت
کوک: نه
جیا: جونگکوکی که ما میشناسیم نه ورزش میکرد نهانقدر مرتب بود
جونگ سوک: جونگکوک پدصگ بیا این سگ تهیونگو بگیر
کوک: بابو به خودت فوش دادی ولی بیخیال یونتان بدو بیاد
یونتان پرید بغلم و شروع به لیسیدن صورتم کرد که تهیونگ دستشو گذاشت رو لبام
ته: این مال منه
جونگ سوک: اهان تولدت مبارک چی میخوای
کوک: نگو که مثل همیشه برام گوشی خریدی
جونگ سوک: نه این یکی سامسونگه
کوک: بزار تو کشوی سامسونگ
همه: 😳
رفت بیرون
کوک: یونتان کوچولو چی شده دوبوره اومده پیش من
ته: پدصگ بیا برو
یونتان: هاپ هاپ.. نمیخواد..
کوک: نمیتوتد انقدر دعوا کنید
ته: اوکی
بلندم کرد و گذاشتم رو پای خودش
کوک: با این کارای یهوییت یه روز سکته میزنم
ته: نگران نباش نمیزنی
اسامی: برای تابستون چیکار میکنید
ته: من میام کره
کوک: منم فکر نکم کار دیگه ای داشته باشم باید به کلاس دنس اقای کیم که دست خواهرشون هست سر بزنم
نارا: چند نفرسدن شدن کمک دنس ایدلا
کوک: منم اودیشن دادم و قبولم کردن
هانا: از این به بعد باید اهنگای تورو گوش بدم
هوسوک: پس جمع و جور کنید بریم کره
کوک: مگه روز اخر مدرسست
هوسوک: اره امروز روز اخره و تو چه روز خوبی به دنیا اومدی
کوک: خب شما برین فرودگاه منو ته تهدهم میایم
دوهیون: منو شینا و شیا و ارویین و هاری هم بخاطر دیدن خانوادهامون که تازه رعتن کره میریم انارا و اونورا هم میبریم
همه رفتن بیرون منم از هر نمنه گوشی ای که داشتم یکی برداشتم ولی لباس بر نداشتم چون اونجا دارم و نیازی ندارم
☆ کره ☆
کوک: تهیونگ تهیونگ
ته: چی شده
کوک: از نظرت اقای جی وای پی قبولم میکنه
ته: نه پی دی نیم قبولت میکنه
پی دی نیم: کاراموزا بایستید
همه ی کاراموزا پاشدن حتی من
پی دی نیم: کیم تهیونگ استاد دانشگاه هامبورگ المان حضون دارن
ته: بله
بلند شد
پی دی نیم: خب حالا که ایشونم حضور دارن من اعلام میکنم کی قبول شده جئون جونگکوک دانشجوی رشته ی ریاضی دانشگاه هامبورگ تو سلو قبول شده
همه: چرا اون؟
پی دی نیم:....
🌕🌑
۵.۵k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.