پارت ۶۸😋😋
از مدرسه تا عشق♥️ پارت۶۸
بردیا:واسه دوتامون😉 من:ها؟ بردیا:دارم واسه تو آهنگ میسازم که نشون بدم چقدر عاشقتم من:هی منم عاشقتماا پس منم میخوام باشم بردیا صورتشو آورد جلوم گفت:واقعا عاشقمی؟ آب گلومو قوتع دادم بعد بلند گفتم:معلومه که عاشقتم این چه حرفی داری به من میزنی؟؟؟😤
بردیا:پس بخون اگه عاشقمی؟ من:اع خوب! بردیا:بخون دیگه پاشدم زمین دور برو نگاه کردم بردیا:این داره چه غلطی میکنه؟ من:اهان اینجاس )) از زمین یه چوپ برداشتم دستمو بردم بالا پاهامو یه وا کردم چوبو مثل میکروفون گرفتم جلو صورتم خوندم گفتم: آره اره دیگه مال من شدی آره اره دیدی عاشقم شدی آره اره دل تا آخرین نفس واسه توعه همینو بس🤤 یه دفعه بردیا دستشو زد تو سرم افتادم زمین ** من:هی! بردیا:همینم مونده تو اینطوری بخونی آبروم بره اصلا عاشقونه ازت نخواستم * من:اوا چرا مگه مال من نشدی مگه عاشقم نشدی؟؟؟ پاشدم رفتم وایستادم جلوش مو گرفتم صورتشو چسبوندم به صورتم چشم تو چشم بودیم گفتم:نکنه عاشقم نیسی هوس کردی؟! بردیا درست به چشم نگاه میکرد هیچ کاری نمی کرد فقط نگاه* من:اوا چته؟ یه دفعه دستشو برد دور کمرم کشوند طرف خودش بعد صورتمون که به هم چسبیده بود همش سرشو کچ می کرد میگفت:انقدر عاشقتم که هیچ کسو جز تو نمیبینم همش میگم بخورمت یه دفعه منو محکم تر کشید بدنمون چسبیده بود به هم اونم همش میخواست بوسم کنه یه دفعه بردیا رو هول دادم گفتم:باش باش فهمیدم عاشقمی ))رفتم نشستم روی زمین گفتم بیا آهنگمونو درست کنیم بردیا یه لبخند زد گفت:عجب اومد نشست))دست و پامو گم کرده بودم نمیدونستم باید چیکار کنم!؟ من:خوب خوب چیکار کنیم **بردیا:خوب من آهنگو میزنم بعد تو چشمات نگاه میکنم هر چی تو چشمات دیدم از ته دلم میگم تو هم همین کارو کن من:باش بردیا گیتارو برداشت یه آهنگ عاشقانه لطیف ملایم میزد من به چشمای بردیا نگاه می کردم اونم به چشمای من ***بردیا:دوست دارم دوست دااارم 🎼🎼🎼🎼حس میکنم اگه نباشی منم نیستم چشمات شده بهونه نفس کشیدنم از وقتی باهات آشنا شدم اصلا یه آدم دیگم حس میکنم با تو میتونم یه دنیا رو عوض کنم فقط میتونم بگم عاشقتم یه دفعه دیگه هیچی نخوند🎼🎼🎼 یه ذره از نخوندنش گذشته بود که منمشروع کردم گفتم دوست دارم🎵🎵🎵خودمو خوند خوند خوندم🎵🎵 من:وای چه باحال شد بردیا:معلومه که وقتی عشقم میخونه باید باحال شه من:عچق خودمی 😋 دور گردنشو گرفتم محکم محکم بغلش کردم گفتم:وای دوست دارم بردیا داشت خفه می شد با زور منم دوست دارم ولی آخ عشقم ولم کن ولم نکنی خفه شدم من:وای وای ببخشید ولش کردم بردیا سرفه کرد من:ببخشید ببخشید منظوری نداشتم بردیا با سرفه گفت اشکال نداره پاشد رفت توی خونه)) من:چی شد چیشد پاشدم رفتم دنبالش رفت تو اتاقش یه دفعه وایستاد **من:ببخشید😰😰 یه دفعه پیرهنشو در اورد بلند جیغ زدم دستمو بردم جلو چشمم گفتم:نهههه داری چه غلطی میکنی😰😰😰😰 بردیا:لباس عوض میکنم دستم جلوی صورتم بود یواشکی انگشتمو میکشیدم کنار سیکس بک هاشو دید میزدم گفتم:نگاه کنا چه کارا میکنه خوبه منم دیدش نمی زنم یه دفعه بردیا خیلی با اعتماد به نفس گفت:چرا وقتی داری دید میزنی میکی دید نمیزنم؟
بردیا:واسه دوتامون😉 من:ها؟ بردیا:دارم واسه تو آهنگ میسازم که نشون بدم چقدر عاشقتم من:هی منم عاشقتماا پس منم میخوام باشم بردیا صورتشو آورد جلوم گفت:واقعا عاشقمی؟ آب گلومو قوتع دادم بعد بلند گفتم:معلومه که عاشقتم این چه حرفی داری به من میزنی؟؟؟😤
بردیا:پس بخون اگه عاشقمی؟ من:اع خوب! بردیا:بخون دیگه پاشدم زمین دور برو نگاه کردم بردیا:این داره چه غلطی میکنه؟ من:اهان اینجاس )) از زمین یه چوپ برداشتم دستمو بردم بالا پاهامو یه وا کردم چوبو مثل میکروفون گرفتم جلو صورتم خوندم گفتم: آره اره دیگه مال من شدی آره اره دیدی عاشقم شدی آره اره دل تا آخرین نفس واسه توعه همینو بس🤤 یه دفعه بردیا دستشو زد تو سرم افتادم زمین ** من:هی! بردیا:همینم مونده تو اینطوری بخونی آبروم بره اصلا عاشقونه ازت نخواستم * من:اوا چرا مگه مال من نشدی مگه عاشقم نشدی؟؟؟ پاشدم رفتم وایستادم جلوش مو گرفتم صورتشو چسبوندم به صورتم چشم تو چشم بودیم گفتم:نکنه عاشقم نیسی هوس کردی؟! بردیا درست به چشم نگاه میکرد هیچ کاری نمی کرد فقط نگاه* من:اوا چته؟ یه دفعه دستشو برد دور کمرم کشوند طرف خودش بعد صورتمون که به هم چسبیده بود همش سرشو کچ می کرد میگفت:انقدر عاشقتم که هیچ کسو جز تو نمیبینم همش میگم بخورمت یه دفعه منو محکم تر کشید بدنمون چسبیده بود به هم اونم همش میخواست بوسم کنه یه دفعه بردیا رو هول دادم گفتم:باش باش فهمیدم عاشقمی ))رفتم نشستم روی زمین گفتم بیا آهنگمونو درست کنیم بردیا یه لبخند زد گفت:عجب اومد نشست))دست و پامو گم کرده بودم نمیدونستم باید چیکار کنم!؟ من:خوب خوب چیکار کنیم **بردیا:خوب من آهنگو میزنم بعد تو چشمات نگاه میکنم هر چی تو چشمات دیدم از ته دلم میگم تو هم همین کارو کن من:باش بردیا گیتارو برداشت یه آهنگ عاشقانه لطیف ملایم میزد من به چشمای بردیا نگاه می کردم اونم به چشمای من ***بردیا:دوست دارم دوست دااارم 🎼🎼🎼🎼حس میکنم اگه نباشی منم نیستم چشمات شده بهونه نفس کشیدنم از وقتی باهات آشنا شدم اصلا یه آدم دیگم حس میکنم با تو میتونم یه دنیا رو عوض کنم فقط میتونم بگم عاشقتم یه دفعه دیگه هیچی نخوند🎼🎼🎼 یه ذره از نخوندنش گذشته بود که منمشروع کردم گفتم دوست دارم🎵🎵🎵خودمو خوند خوند خوندم🎵🎵 من:وای چه باحال شد بردیا:معلومه که وقتی عشقم میخونه باید باحال شه من:عچق خودمی 😋 دور گردنشو گرفتم محکم محکم بغلش کردم گفتم:وای دوست دارم بردیا داشت خفه می شد با زور منم دوست دارم ولی آخ عشقم ولم کن ولم نکنی خفه شدم من:وای وای ببخشید ولش کردم بردیا سرفه کرد من:ببخشید ببخشید منظوری نداشتم بردیا با سرفه گفت اشکال نداره پاشد رفت توی خونه)) من:چی شد چیشد پاشدم رفتم دنبالش رفت تو اتاقش یه دفعه وایستاد **من:ببخشید😰😰 یه دفعه پیرهنشو در اورد بلند جیغ زدم دستمو بردم جلو چشمم گفتم:نهههه داری چه غلطی میکنی😰😰😰😰 بردیا:لباس عوض میکنم دستم جلوی صورتم بود یواشکی انگشتمو میکشیدم کنار سیکس بک هاشو دید میزدم گفتم:نگاه کنا چه کارا میکنه خوبه منم دیدش نمی زنم یه دفعه بردیا خیلی با اعتماد به نفس گفت:چرا وقتی داری دید میزنی میکی دید نمیزنم؟
۱۲.۴k
۲۵ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.