غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※─── p : ²⁶
_حالا وقت پانسمانه
+ن.....چیز آره دیگه...باید پانسمان بشه زحمتش افتاده گردن تو
ا/ت غرق انجام کارش بود انگار داشت عمل جراحی انجام میداد کوک هم از اینکه دستای ا/ت رو سینشه حس عجیبی داشت و نمیتونست نگاهشو از ا/ت برداره
_چیه...زل زدی به من...درست انجام نمیدم؟
+بهت گفته بودم چشمات خوشگله؟
_چشمام......نه
+چش..
صدای جیمین تو سالن پیچید
ج:سل...اووو..واو..مثل اینکه بد موقع مزاحم شدیم بد شد که...ولی ا/ت تو هنوز 16+ یکم زوده
ا/ت از خجالت سریع پا میشه و میخواد حرف بزنه ولی پاش گیر میکنه به پای کوک و میوفته تو بغلش(کلیشه های نوچ نوچ نوچ
ج: حداقل بزارین برم بعد
ا/ت دو باره پامیشه
_نه..نه..نه من داشتم چیز میکردم
+بس کن جیمین
و دایون و پسر جدید وارد میشن
+کار خودتو کردی
ج: نمیتونستم همینجوری دست رو دست بزارم
(پسر جدید یجورایی دکتره و دوست جیمین و دایونه که اومده تا زخم کوک و درمان کنه اسمشم سانگ هو ئه گلیلیلی)
+لازم نیست پانسمان کردم خونریزی ام ندارم
سانگ هو: ولی باید ببینم شاید لازم باشه بخیه بزنم
ا/ت وارد اتاق میشه و سانگ هو چشمش به ا/ت میوفته و شکوفه ی عشق در دلش جوانه میزند
_من چند تا وسیله آوردم شاید لازم شد و اگه کمک خواستین من...
سانگ هو¤: البته...بمونید کمک کنید بهتره
بعد از پانسمان:
¤میتونم اسمتون رو بپرسم؟
_من..؟ البته...اسمم ا/ته
¤خوشبختم...سانگ هو
با هم دست میدن و کوک سرفه ای میکنه تا به خودشون بیان
دایون میاد تو اتاق
~بچه ها میخوام یکم با جونگکوک تنها باشم
+خوش اومدی
یکم با هم حرف میزنن تا اینکه دایون میره سر اصل مطلب
~ا/ت خوب داره خودشو جا میکنه
+چی
~آره همچین چیزی به ذهن هیچکس نمیرسه....خودتو بدبخت نشون بده و بعدش بیا همخونه یه پسر شو واقعا به ذهن منم نمیرسید...تو چطور باورش کردی؟
+بس کن دایون چرت نگو
~بین تون چیه راستشو بگو
+چی میگی...چی باشه....تو زیادی داری تو زندگی شخصیم دخالت میکنی
~بینتون یه چیزی هست حسش میکنم
+(خنده) هیچ چیزی نیست
~آره شاید الان نه ولی کم کم مثل آهن ربا جذب میشین...میدونم....قشنگ معلومه..حسش میکنم
+....ها.... زدی تو کار پیشگویی؟
~میخوام که.............دختره رو بندازی بیرون
+چیی
~دختره رو بنداز بیرون
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
+ن.....چیز آره دیگه...باید پانسمان بشه زحمتش افتاده گردن تو
ا/ت غرق انجام کارش بود انگار داشت عمل جراحی انجام میداد کوک هم از اینکه دستای ا/ت رو سینشه حس عجیبی داشت و نمیتونست نگاهشو از ا/ت برداره
_چیه...زل زدی به من...درست انجام نمیدم؟
+بهت گفته بودم چشمات خوشگله؟
_چشمام......نه
+چش..
صدای جیمین تو سالن پیچید
ج:سل...اووو..واو..مثل اینکه بد موقع مزاحم شدیم بد شد که...ولی ا/ت تو هنوز 16+ یکم زوده
ا/ت از خجالت سریع پا میشه و میخواد حرف بزنه ولی پاش گیر میکنه به پای کوک و میوفته تو بغلش(کلیشه های نوچ نوچ نوچ
ج: حداقل بزارین برم بعد
ا/ت دو باره پامیشه
_نه..نه..نه من داشتم چیز میکردم
+بس کن جیمین
و دایون و پسر جدید وارد میشن
+کار خودتو کردی
ج: نمیتونستم همینجوری دست رو دست بزارم
(پسر جدید یجورایی دکتره و دوست جیمین و دایونه که اومده تا زخم کوک و درمان کنه اسمشم سانگ هو ئه گلیلیلی)
+لازم نیست پانسمان کردم خونریزی ام ندارم
سانگ هو: ولی باید ببینم شاید لازم باشه بخیه بزنم
ا/ت وارد اتاق میشه و سانگ هو چشمش به ا/ت میوفته و شکوفه ی عشق در دلش جوانه میزند
_من چند تا وسیله آوردم شاید لازم شد و اگه کمک خواستین من...
سانگ هو¤: البته...بمونید کمک کنید بهتره
بعد از پانسمان:
¤میتونم اسمتون رو بپرسم؟
_من..؟ البته...اسمم ا/ته
¤خوشبختم...سانگ هو
با هم دست میدن و کوک سرفه ای میکنه تا به خودشون بیان
دایون میاد تو اتاق
~بچه ها میخوام یکم با جونگکوک تنها باشم
+خوش اومدی
یکم با هم حرف میزنن تا اینکه دایون میره سر اصل مطلب
~ا/ت خوب داره خودشو جا میکنه
+چی
~آره همچین چیزی به ذهن هیچکس نمیرسه....خودتو بدبخت نشون بده و بعدش بیا همخونه یه پسر شو واقعا به ذهن منم نمیرسید...تو چطور باورش کردی؟
+بس کن دایون چرت نگو
~بین تون چیه راستشو بگو
+چی میگی...چی باشه....تو زیادی داری تو زندگی شخصیم دخالت میکنی
~بینتون یه چیزی هست حسش میکنم
+(خنده) هیچ چیزی نیست
~آره شاید الان نه ولی کم کم مثل آهن ربا جذب میشین...میدونم....قشنگ معلومه..حسش میکنم
+....ها.... زدی تو کار پیشگویی؟
~میخوام که.............دختره رو بندازی بیرون
+چیی
~دختره رو بنداز بیرون
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
۲۹.۷k
۲۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.