فیک کوک ( پشیمونم) پارت ادامه۴۰
از زبان ا/ت
لبم رو گاز گرفتم و چشمام رو محکم بستم و گفتم : من حاملم
همشون باهم به علاوه جونگ کوک گفتن : چی حامله ای
آروم و چپ چپ به همشون نگاه کردم و گفتم : بله.. چطوری دلتون میاد یه زن حامله رو تحت فشار بزارین
کلی حرف بارشون کردم و به بهانه حامله بودنم
مامانم گفت : باشه دخترم آروم باش برای بچه ضرر داره
مادره جونگ کوک گفت : مادرت راست میگه...دخترم به خودت فشار نیار
بابام و بابای جونگ کوک دستام رو گرفتن از خوشحالی دوتاشون باهم بغلم کردن که مامانم گفت : بچم رو خفه کردین...خب بهتره ما دیگه بریم
مامانم روبه جونگ کوک کرد و گفت : مراقب دخترم و نوم باش
پدره جونگ کوک هم گفت : اگر عروسم رو اذیت کنی من میدونم با تو
بالاخره رفتن منم پشتشون
لبم رو گاز گرفتم و چشمام رو محکم بستم و گفتم : من حاملم
همشون باهم به علاوه جونگ کوک گفتن : چی حامله ای
آروم و چپ چپ به همشون نگاه کردم و گفتم : بله.. چطوری دلتون میاد یه زن حامله رو تحت فشار بزارین
کلی حرف بارشون کردم و به بهانه حامله بودنم
مامانم گفت : باشه دخترم آروم باش برای بچه ضرر داره
مادره جونگ کوک گفت : مادرت راست میگه...دخترم به خودت فشار نیار
بابام و بابای جونگ کوک دستام رو گرفتن از خوشحالی دوتاشون باهم بغلم کردن که مامانم گفت : بچم رو خفه کردین...خب بهتره ما دیگه بریم
مامانم روبه جونگ کوک کرد و گفت : مراقب دخترم و نوم باش
پدره جونگ کوک هم گفت : اگر عروسم رو اذیت کنی من میدونم با تو
بالاخره رفتن منم پشتشون
۱۱۱.۸k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.